پرش به محتوا

پی‌نویس قسمت هفدهم «امپراتوری USA» در بیبلیوکست

    پی‌نویس‌های قسمت هفدهم «امپراتوری USA» نوشته‌ی دانیله گانزر که در پادکست بیبلیوکست منتشر شده است و می‌توانید آن را از اینجا بشنوید:

    ۲۶۸. کمیسیون چرچ فاش کرد که سیا ربایش ژنرال اشنایدر را برنامه‌ریزی کرده و برای تروریست‌ها سلاح تأمین کرده بود. اما بنا بر اظهارات سناتورها مدرکی دال بر این وجود ندارد که ایالات متحده به دنبال ترور ژنرال اشنایدر بوده و یا انتظار داشته که او پس از ربوده شدن به دست واحد سیا بمیرد.

    سنای ایالات متحده: توطئه‌های ادعایی ترور، ص.۵

    United States Senate: Alleged Assassination Plots, S. 5.

    ۲۶۹. خبرنگار کانادایی نائومی کلاین می‌گوید: «واشنگتن همواره سوسیالیسم دمکراتیک را خطری بزرگ‌تر قلمداد کرده است از کمونیسم تمامیت‌خواه.» چرا که الگوی آلنده الهام‌بخش بسیاری از مردم آمریکای لاتین بود. از این رو سیا در میان نظامیان شیلی این باور غلط را گسترش می‌داد که آلنده و وفادارانش جاسوس‌های روسیه بودند. چنان که نائومی کلاین می‌گوید: «در حقیقت ارتش دشمن واقعی در صفوف خودی بود، زیرا آماده بود سلاح‌هایش را به سوی مردمی نشانه رود که سوگند یاد کرده بود از آن‌ها محافظت کند.»

    نائومی کلاین: دکترین شوک. ظهور سرمایه‌داری فاجعه (فیشر ۲۰۰۷)، ص.۱۱۰ و ۶۳۶

    Naomi Klein: Die Schock-Strategie. Der Aufstieg des Katastrophen-Kapitalismus (Fischer 2007) S. 110 und 636.

    ۲۷۰. رئیس جمهور ایالات متحده جرالد فورد که پس از استعفای نیکسون در 1974 به کاخ سفید راه یافته بود اعلام کرد که آنچه ایالات متحده انجام می‌داد «در راستای منافع شیلی است و بدون شک همینطور در راستای منافع ما»

    ویلیام بلوم: کشتن امید. مداخلات ارتش ایالات متحده و سیا از جنگ جهانی دوم (کامن کارج پرس ۱۹۹۵)، ص.۲۱۴. همچنین: توماس واگنر: پرونده‌ی آلنده بسته شده است – به شکل قطعی؟ تسایت آنلاین، ۲۲ جولای ۲۰۱۱

    William Blum: Killing Hope. US Millitary and CIA Interventions since World War II (Common Courage Press 1995), S. 214. Sowie: Thomas Wagner: Die Akte Allende ist geschlossen – endgültig? Zeit Online, 22. Juli 2011.

    ۲۷۱. او به خشونت انقلابی به عنوان ابزاری در سیاست بین الملل اعتقاد داشت و خواهان «نابودی امپریالیسیم با از بین بردن قدرتمندترین پایگاه آن: حاکمیت امپریالیستی ایالات متحده‌ی آمریکای شمالی» بود.

    میشائیل گرِوِن: اپوزیسیون سیستم: احتمال، ایدئولوژی و آرمانشهر در تفکر سیاسی دهه‌ی ۱۹۶۰ (انتشارات باربارا بودریش ۲۰۱۱)، ص.۱۰۶

    Michael Greven: Systemopposition: Kontingenz, Ideologie und Utopie im politischen Denken der 1960er Jahre (Verlag Barbara Budrich 2011), S. 106.

    ۲۷۲. رئیس جمهور جانسون توسط مشاور امنیت ملی‌اش، والت روستوف، از این عملیات به کلی سری خبردار شد: «سیا می‌گوید که بنا بر جدیدترین اطلاعات به دست آمده چه گوارا زنده دستگیر شده. پس از یک بازجویی کوتاه جهت احراز هویتش، ژنرال اوواندو، فرمانده ارتش بولیوی، فرمان تیربارانش را صادر کرد.» سیا دستان چه گوارا را از بدن بیجانش جدا کرده و برای تأیید هویت این انقلابی به واشنگتن ارسال کرد.

    پیتر کورنبلو: مرگ چه گوارا: از رده‌بندی خارج شده. کتاب توجیهی الکترونیک آرشیو امنیت ملی شماره‌ی ۵: کاخ سفید. واشنگتن. چهارشنبه ۱۱ اکتبر ۱۹۶۷. یادداشت برای رئیس جمهور. موضوع: مرگ ٬چه٬ گوارا. همچنین ر.ک.: مایکل راتنر و مایکل استیون اسمیت: چه کسی چه را کشت؟ چگونه سیا از زیر بار قتل دررفت (اوآر بوکس ۲۰۱۱)، ص.۶۷

    Peter Kornbluh: The Death of Che Guevara: Declassified. National Security Archive Electronic Briefing Book No. 5: The White House. Washington. Wednesday October 11, 1967. Memorandum for the President. Subject: Death of ›Che‹ Guevara. Siehe auch: Michael Ratner und Michael Steven Smith: Who Killed Che? How the CIA Got Away with Murder (OR Books 2011), S. 67.

    ۲۷۳. هاروی نخراشیده و شکم گنده به گفته‌ی دالس، رئیس سیا، «طرز فکری مانند یک گاو نر» داشت که در بخش عملیات‌های ترور خوب به کار می‌آمد. در جلسات داخلی سیا هاروی مافوق‌هایش را از کوره در می‌برد، اینگونه که یکی از تپانچه‌های پرشمارش را یکباره بیرون می‌کشید، خشاب آن را چرخانده و فشنگ‌های داخل آن را کنترل می‌کرد، جوری که انگار بخواهد بلافاصله شروع به شلیک کند.

    دیوید تالبوت: صفحه شطرنج شیطان (وستند ۲۰۱۶)، ص.۴۲۶

    David Talbot: Das Schachbrett des Teufels (Westend 2016), S. 426.

    ۲۷۴. برای بسیاری از مردم امروزه هنوز باورش دشوار است که سیا همچون یک سازمان تروریستی با همدستی مافیا نقشه‌های قتل طرح‌ریزی کرده است، ولی این حقیقت به واسطه‌ی کمیسیون چرچ از نظر تاریخی مستند شده است.

    سنای ایالات متحده: توطئه‌های ادعایی ترور، ص.۷۴

    United States Senate: Alleged Assassination Plots, S. 74.

    ۲۷۵. قرص‌های سمی که سیا تهیه کرده بود و پیشتر با موفقیت روی میمون‌ها آزمایش شده بودند، در ۱961 توسط مافیوزو روسلی همراه با چندین هزار دلار به آدمکشی در کوبا تحویل داده شد. اما عملیات ترور شکست خورد. یک سال بعد بار دیگر قاتلان مزدور از سوی ایالات متحده به قرص‌های سم، مواد منفجره، چاشنی، تفنگ، تپانچه، دستگاه بی‌سیم و رادار کشتی مجهز شدند. ولی این طرح‌های ترور نیز به مرگ رئیس جمهور کاسترو نینجامیدند.

    سنای ایالات متحده: توطئه‌های ادعایی ترور، ص.۷۷ و ۸۰

    United States Senate: Alleged Assassination Plots, S. 77 und 80.

    ۲۷۶. در ۱0 اکتبر 1961 کوبا به سازمان ملل متحد اطلاع داد که ایالات متحده توطئه‌هایی برای ترور فیدل کاسترو و برادرش رائول طراحی کرده است. این عمل نقض فاحش قانون منع خشونت سازمان ملل بود. آدلای استیونسون، سفیر ایالات متحده در سازمان ملل متحد گفت که این «اتهام‌زنی‌های سخیف» کاملاً «مضحک» بوده و ایالات متحده «علیرغم علاقه‌ی اندکی که به فیدل کاسترو و طرفدارانش دارد، عملیات‌های ترور را به عنوان ابزاری برای دستیابی به اهداف سیاسی‌اش مردود می‌شمارد»

    مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ۱۰ اکتبر ۱۹۶۱

    UNO-Generalversammlung, 10. Oktober 1961.

    ۲۷۷. بعدتر سیا یک لباس غواصی آغشته به ماده‌ای که یک بیماری پوستی مزمن ایجاد می‌کرد و تجهیزات تنفسی مسموم با باسیل سل تهیه کرد که قرار بود به عنوان هدیه به کاسترو داده شوند. اما کاسترو یک لباس غواصی معمولی از شخص دیگری دریافت کرد و هدیه‌ی مرگبار سیا هرگز از آزمایشگاه خارج نشد.

    سنای ایالات متحده: توطئه‌های ادعایی ترور، ص.۸۵ و ۸۶

    United States Senate: Alleged Assassination Plots, S. 85 und 86.

    ۲۷۸. هنگامی که جان روسلی مافیوزو باید در برابر سناتورها درباره‌ی موضوع عملیات‌های ترور شهادت می‌داد، به صراحت تمام اذعان کرد که در تمام مدت می‌دانسته که سوء قصدها به جان فیدل کاسترو از سوی سیا تأمین مالی می‌شدند. اندکی بعد بقایای جان روسلی، مثله و قطعه قطعه شده، در بشکه‌ی نفتی پیدا شد که در ساحل فلوریدا در دامفاوندینگ بِی از آب گرفته شده بود. وزارت دادگستری ایالات متحده مدعی شد که این قتل مربوط به جنایتکاری سازمان یافته بوده و سیا نیز همین دیدگاه را تأیید کرد.

    جیم گریسون: چه کسی به جان اف کندی شلیک کرد؟ به دنبال ردپای قاتلان دالاس (انتشارات گوستاو لوبه ۱۹۹۲)، ص.۱۰۰

    Jim Garrison: Wer erschoss John F. Kennedy? Auf der Spur der Mörder von Dallas (Gustav Lübbe Verlag 1992), S. 100.

    ۲۷۹. از آنجا که آلن دالس در زمان انجام تحقیقات فوت کرده بود، سناتورها دیگر نمی‌توانستند مستقیماً از او بازجویی کنند. اما ریچارد بیسل هنوز زنده بود و در برابر کمیسیون چرچ تأیید کرد که آلن دالس، رئیس سیا از سوء قصدها علیه فیدل کاسترو مطلع بوده و خود مجوز آن‌ها را صادر کرده است. بنا بر اظهارات بیسل آلن دالس از همکاری با مافیا نیز خبر داشت، هرچند آن را هرگز نه به صورت کتبی، بلکه «تنها با یک اشاره‌ی سر» تأیید کرده بود.

    سنای ایالات متحده: توطئه‌های ادعایی ترور، ص.92 و 95

    United States Senate: Alleged Assassination Plots, S. 92 und 95.

    ۲۸۰. کارمندان رده‌بالای دخیل در این عملیات‌های ترور، ریچارد هلمز و ریچارد بیسل، تأیید کردند که پس از انفصال از خدمت آلن دالس به جانشینش مک‌کون درباره‌ی عملیات‌های ترور اطلاع نداده‌اند، اگرچه این عملیات‌های به کلی سری ادامه داشتند.

    سنای ایالات متحده: توطئه‌های ادعایی ترور، ص.92 و 95

    United States Senate: Alleged Assassination Plots, S. 92 und 95.

    ۲۸۱. هنگامی که سناتور فرانک چرچ می‌خواست بداند که چرا کارمندان سیا درباره‌ی این موضوع «به زبانی مبهم» گفتگو می‌کردند، ریچارد بیسل پاسخ داد: «گمان می‌کنم دلیلش این بود که نمی‌خواستیم حتی در یک صورتجلسه‌ی شفاهی چیزی درباره‌ی این عملیات‌ها مستند شود.»

    سنای ایالات متحده: توطئه‌های ادعایی ترور، ص.۹۵

    United States Senate: Alleged Assassination Plots, S. 95.

    ۲۸۲. ریچارد بیسل توضیح داد: «هدف این بود که در صورت افشا شدنشان، رئیس جمهور بتواند به شکلی باورپذیر ادعا کند که هیچ اطلاعی از این عملیات‌ها نداشته است.» به گفته‌ی بیسل او خود رئیس جمهور آیزنهاور را از عملیات‌های ترور مطلع نکرده است. رئیس سیا، دالس، باید به رئیس جمهور آیزنهاور «به صورت مخفیانه» در این باره اطلاع داده باشد، اما او از این مسأله اطمینان نداشت و این تنها «نظر شخصی» او بود.

    سنای ایالات متحده: توطئه‌های ادعایی ترور، ص.۱۰۹

    United States Senate: Alleged Assassination Plots, S. 109.

    ۲۸۳. وزیر دفاع، رابرت مک نامارا و دین راسک، وزیر امور خارجه نیز اظهار داشتند که کندی از سوء قصد به کاسترو بی‌اطلاع بوده است. تنها کارمند مسئول ترورها در سیا، ریچارد بیسل این اظهارات را نقض کرده و اعلام کرد که به باور او کندی نیز به شکلی مخفیانه از سوی رئیس سیا، آلن دالس، درباره‌ی ترورها مطلع شده بود. او برای این ادعا هیچ مدرکی نداشت و این «نظر شخصی»اش بود. کندی نمی‌توانست با این نظر شخصی مخالفت کند زیرا در زمان تحقیقات فرانک چرچ، پیشتر به قتل رسیده بود.

    سنای ایالات متحده: توطئه‌های ادعایی ترور، ص.۱۱۷-۱۲۰

    United States Senate: Alleged Assassination Plots, S. 117-120.

    ۲۸۴. با این حال کمیسیون چرچ اعتقاد داشت که رئیس جمهورها حتی اگر بی‌اطلاع بوده باشند نیز مسئول هستند. «فارغ از این که آیا رئیس جمهورهای مختلف از این سوء قصدها باخبر بوده و مجوز آن‌ها را صادر کرده باشند یا خیر، هر رئیس جمهور به عنوان فرمانده کل قوا در نهایت مسئولیت اعمال زیردستانش را بر عهده دارد.» مسئولیت سیاسی ترورها نه بر عهده‌ی سیا، بلکه در کاخ سفید و بر عهده‌ی شورای امنیت ملی بود که رئیس جمهور ریاست آن را بر عهده دارد.

    سنای ایالات متحده: توطئه‌های ادعایی ترور، ص.۷

    United States Senate: Alleged Assassination Plots, S. 7.

    ۲۸۵. به گفته‌ی انگلتون «آلن دالس، ریچارد هلمز، کارمل آفی و فرانک ویزنر استادان بزرگ بودند. وقتی آدم با آن‌ها در یک اتاق حضور داشت، پیرامونش را انسان‌هایی گرفته بودند که لیاقتشان فرجامی در جهنم بود.»

    ماتیاس بروکرز: JFK. کودتا در آمریکا (وستند ۲۰۱۳)، ص.۱۷

    Mathias Bröckers: JFK. Staatsstreich in Amerika (Westend 2013) S. 17.

    ۲۸۶. سیا در چهارچوب «عملیات زاپاتا» از کوبایی‌های در تبعید ساکن فلوریدا سربازگیری کرده و آن‌ها را در گواتمالا آموزش داد. پول، اسلحه و مربیان از ایالات متحده می‌آمدند. در آگوست 1960 رئیس جمهور آیزنهاور بودجه‌ای 13 میلیون دلاری برای این جنگ غیرقانونی تخصیص داد.

    آرتور اشلزینگر: هزار روز. جان اف کندی در کاخ سفید (انتشارات فاست ۱۹۶۵)، ص.۲۱۵

    Arthur Schlesinger: A Thousand Days. John F. Kennedy in the White House (Fawcett Publications 1965), S. 215.

    ۲۸۷. وزیر امور خارجه روآ از سازمان صلح جهانی خواست تا بررسی کند که آیا ایالات متحده مقدمات تهاجمی به کوبا را فراهم می‌کرد یا خیر. اما سفیر ایالات متحده جیمز جرمایا وادزوُرث قاطعانه گمانه‌زنی‌های روآ را تحت عنوان «تحریفات شیطانی و دروغ محض» رد کرد.

    مجمع عمومی سازمان ملل متحد، 1 نوامبر 1960

    UNO-Generalversammlung, 1. November 1960.

    ۲۸۸. در 11 آوریل 1961، چهار روز پیش از تهاجم غیرقانونی، از رئیس جمهور در یک کنفرانس مطبوعاتی در مورد کوبا سؤالی پرسیده شد. او پاسخ داد که «تحت هیچ شرایطی یک مداخله‌ی نیروهای مسلح ایالات متحده در کوبا» را به راه نخواهد انداخت. بعدها تحلیلگری این را «یک شاهکار در به کارگیری فریب» خواند، زیرا در واقعیت هم این نه سربازان ایالات متحده، بلکه کوبایی‌های تبعیدی آموزش دیده توسط سیا بودند که این تهاجم را از گواتمالا و نیکاراگوئه اجرا می‌کردند.

    وارن هینکل و ویلیام ترنر: ماهی سرخ است (هارپر و رو ۱۹۸۱)، ص.۸۲

    Warren Hinckle und William Turner: The Fish is Red (Harper & Row 1981), S. 82.

    ۲۸۹. در پی بمباران‌ها، در روز ۱۷ آوریل ۱۹۶۱ تهاجم با نیروهای زمینی آغاز شد. هنگامی که کوبایی‌های تبعیدی آموزش دیده توسط سیا در ساحل خلیج خوک‌ها پیاده شدند، جت‌های جنگنده‌ی کوبایی مدل تی۳۳ به سمتشان آتش گشوده و آن کشتی ترابری را نیز، که مهمات مهاجمان برای ده روز آینده را حمل می‌کرد، غرق کردند. به این ترتیب نیروهای مهاجم دیگر هیچگونه پشتیبانی نداشتند. جنگ مخفی سیا علیه کوبا شکست‌خورده بود.

    وارن هینکل و ویلیام ترنر: ماهی سرخ است (هارپر و رو ۱۹۸۱)، ص.۸5

    Warren Hinckle und William Turner: The Fish is Red (Harper & Row 1981), S. 85.

    ۲۹۰. کندی پس از این شکست خفت‌بار با عصبانیت به اعتراض گفت: «تک تک آن مادر به خطاها- کارشناس‌های نظامی و آدم‌های سیا – که طرح را با آن‌ها بررسی کردم به من اطمینان می‌دادند که نقشه موفقیت‌آمیز خواهد بود.» اما این اشتباه بود و طرح شکست خورد. از آن روز به بعد آتش اختلافی شدید میان کاخ سفید و سیا افروخته شد. خشم رئیس جمهور دامان آلن دالس، رئیس قدرتمند سیا را گرفت که هشت سال تمام سیا را رهبری کرده بود. کندی آلن دالس را همراه با ریچارد بیسل، طراح ارشد تهاجم به خلیج خوک‌ها عزل کرد. اینگونه یکباره مسئولان ترورها بیکار شدند.

    وارن هینکل و ویلیام ترنر: ماهی سرخ است (هارپر و رو ۱۹۸۱)، ص.96

    Warren Hinckle und William Turner: The Fish is Red (Harper & Row 1981), S. 96.

    برچسب‌ها: