پینویسهای قسمت پانزدهم «امپراتوری USA» نوشتهی دانیله گانزر که در پادکست بیبلیوکست منتشر شده است و میتوانید آن را از اینجا بشنوید:
۲۲۸. دریابد کیمل اظهار داشت: «به واسطهی این قصور فقط حقایقی مهم از من پنهان داشته نشد بلکه به خطا انداخته شدم.»
جرج مورگنشترن: پرل هاربر ۱۹۴۱ (هربیگ ۱۹۹۸)، ص.۲۷۸
George Morgenstern: Pearl Harbor 1941 (Herbig 1998) S. 278.
۲۲۹. بنا بر اظهارات شورت اسناد شنود شدهی ژاپنی «پس از بررسی دقیق مشخص بود که به واقع نقشهی بمباران پرل هاربر بودند. وزارت جنگ از این حقیقت مطلع بود که من این اطلاعات را در اختیار ندارم و از پیش تصمیم گرفته بود که نباید آنها را دریافت میکردم.»
جرج مورگنشترن: پرل هاربر ۱۹۴۱ (هربیگ ۱۹۹۸)، ص.۲۸۵ و ۲۹۳
George Morgenstern: Pearl Harbor 1941 (Herbig 1998) S. 285 und 293.
۲۳۰. آدمیرال کیمل با یأس گفت: «تا به امروز نمیتوانم بفهمم- هرگز نفهمیدهام و شاید هرگز نخواهم فهمید- که چرا این اطلاعات، که در واشنگتن در وزارت نیروی دریایی موجود بود از من دریغ شد.»
جرج مورگنشترن: پرل هاربر ۱۹۴۱ (هربیگ ۱۹۹۸)، ص.۲۸۶
George Morgenstern: Pearl Harbor 1941 (Herbig 1998) S. 286.
۲۳۱. سناتور ویلیام رات، جمهوریخواه از دلاوِر، تأسف خود را از این موضوع ابراز کرد که اطلاعات مهمی از دو افسر ایالات متحده پنهان شده بود، «که در واشنگتن موجود بودند».
فیلیپ شِنون: سنا از دو ٬سپر بلا٬ی پرل هاربر اعادهی حیثیت میکند. نیویورک تایمز، ۲۶ می ۱۹۹۹
Philip Shenon: Senate Clears 2 Pearl Harbor ›Scapegoats‹. New York Times, 26. Mai 1999.
۲۳۲. پس از سالها تحقیق، استینت در سال ۲۰۰۰ پژوهش مفصل خویش دربارهی پرل هاربر را منتشر کرد. در این پژوهش او بی هیچ شک و شبههای نشان میدهد «که برای رئیس جمهور فرانکلین دلانو روزولت و بسیاری از مقامات و مشاوران نظامی و سیاسی پیرامونش این تهاجم یک حملهی غافلگیرانه نبود».
رابرت استینت: پرل هاربر. (دو هزار و یک ۲۰۰۳)، ص.۱۱
Robert Stinnett: Pearl Harbor (Zweitausendeins 2003), S. 11.
۲۳۳. بنا بر اظهارات جرج مورگنشترن، خبرنگار آمریکایی «با بیتفاوتی سنگدلانه ریسک تحریک یک رقیب به شلیک اولین گلوله را محاسبه کرده و در پرل هاربر ۳۰۰۰ مرد از همه جا بیخبر را واداشتند تا بهای این ریسک را بپردازند.»
جرج مورگنشترن: پرل هاربر ۱۹۴۱ (هربیگ ۱۹۹۸)، ص.۴۴ و ۳۶۱
George Morgenstern: Pearl Harbor 1941 (Herbig 1998) S. 44 und 361.
۲۳۴. بر اساس اظهارات دختر اسمیت «اندکی پیش از حمله در ۱۹۴۱ رئیس جمهور روزولت او را برای ملاقات دربارهی موضوعی به کلی سری به کاخ سفید فراخواند. در این ملاقات رئیس جمهور به پدرم اعلام کرد که سرویس مخفیاش به او دربارهی یک تهاجم قریب الوقوع ژاپنیها به پرل هاربر اطلاع داده است. او کشتهها و زخمیهای بسیاری پیشبینی میکرد و لذا به پدرم دستور داد که نیرو و تجهیزات به ساحل غربی اعزام کند، جایی که باید منتظر فرامین بعدی میبودند. او به صراحت به پدرم گفته بود که هیچ یک از مسئولان نظامی در هاوایی اجازه نداشتند از این موضوع مطلع شوند، همینطور هیچ یک از همکاران صلیب سرخ که در آنجا مستقر بودند. هنگامی که پدرم اعتراض کرد، رئیس جمهور برای او توضیح داد که مردم آمریکا هرگز ورود ایالات متحده به جنگ در اروپا را تأیید نخواهند کرد مگر آنکه در خاک خود مورد حمله قرار بگیرند.»
دریل بورگکویست: هشدار قبلی؟ ارتباط با صلیب سرخ. مجلهی تاریخ دریانوردی، جلد ۱۳، شمارهی ۳، ژوئن ۱۹۹۹
Daryl Borgquist: Advance Warning? The Red Cross Connection. Naval History Magazine, Vol. 13, No. 3, June 1999.
۲۳۵. در ایالات واقع بر ساحل غربی، آنجا که اکثریت آمریکاییهای با اصالت ژاپنی سکونت داشتند، دولت ایالات متحده حتی به حربهی اِسکان مجدد اجباری نیز متوسل شد. از مارس ۱۹۴۲ بیش از ۱۰۰۰۰۰ شهروند ایالات متحده با اصالت ژاپنی از ساحل غربی به مناطق داخل قلمرو ایالات متحده تبعید شده، در آنجا در زاغههای اقامتگاههایی شبیه به پادگان، دور از مراکز بزرگ جمعیتی محصور شده و تحت مراقبت ارتش ایالات متحده قرار گرفتند. تازه در دههی ۱۹۸۰ بود که کنگره به اشتباه بودن حبس آمریکاییهای ژاپنیتبار اعتراف و اعلام کرد که در آن زمان در نتیجهی پیشداوریهای نژادی، جنون جنگ و ناکارآمدی رهبری سیاسی در حق بازداشت شدگان بیعدالتی صورت گرفته است.
آندرئاس التر: جنگفروشان. تاریخ پروپاگاندای ایالات متحده از ۱۹۱۷ تا ۲۰۰۵ (زورکامپ ۲۰۰۵)، ص.۷۲
Andreas Elter: Die Kriegsverkäufer. Geschichte der US-Propaganda 1917 – 2005 (Suhrkamp 2005), S. 72.
۲۳۶. رابرت مکناراما که در جنگ جهانی دوم در نیروی هوایی ایالات متحده خدمت کرده و بعدها به مقام وزارت دفاع نیز رسید، با پشیمانی ابراز داشت: «کرتیس لهمی میگفت ما همه به عنوان جنایتکار جنگی محاکمه میشدیم اگر جنگ را میباختیم. من فکر میکنم حق با او بود. او مانند یک جنایتکار جنگی رفتار میکرد- درست مانند من.»
دنیس برنستاین: مصاحبه با افشاگر افسانهای دنیل السبرگ. مجلهی کوورت اکشن، ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۹. همچنین: ماتیاس هاینه: یازده قانون طلایی مکنامارا: مهگرفتگی جنگ. دی ولت، ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۴
Dennis Bernstein: Interview with legendary whistleblower Daniel Ellsberg. Covert Action Magazine, 24. September 2019. Sowie: Matthias Heine: McNamaras elf goldene Regeln: The Fog of War. Die Welt, 30. September 2004.
۲۳۷. چارلز لینچ، خبرنگار جنگی کانادایی که در کنار نیروهای آمریکایی در اروپا حضور داشت، از این نیز خودنقادانهتر میگوید: «چیزی که ما مینوشتیم کثافت محض بود. ما بازوی پروپاگاندای حکومت بودیم. اوایل فشار ملایمی از سوی سانسورچیها وجود داشت ولی بعد خودمان سانسورچیهای خودمان بودیم.»
آندرئاس التر: جنگفروشان (زورکامپ ۲۰۰۵)، ص.۷۵
Andreas Elter: Die Kriegsverkäufer (Suhrkamp 2005), S. 75.
۲۳۸. آدمیرال ویلیام لیهی پس از جنگ ابراز داشت: «به نظر من استفاده از این سلاح وحشیانه علیه هیروشیما و ناگازاکی در جنگ ما با ژاپن به هیچ وجه ضروری نبود. ژاپنیها قبل از آن هم شکست خورده بودند و به دلیل محاصرهی دریایی مؤثر و بمباران موفقیت آمیز با سلاحهای متعارف آمادهی تسلیم بودند.»
جین کلیپول: هیروشیما و ناگازاکی (فرانکلین واتس ۱۹۸۴)، ص.۸۶
Jane Claypool: Hiroshima and Nagasaki (Franklin Watts 1984), S. 86.
۲۳۹. ستسوکو تورلو دختر 13 سالهی ژاپنی از انفجار بمب اتمی در هیروشیما جان به در برد. «وقتی به هیروشیما فکر میکنم، همیشه برادرزادهی 4 سالهام ایجی را به خاطر میآورم – که چطور بدن کوچکش به تودهی غیرقابل تشخیصی از گوشت تغییر شکل داد. با صدای کمجانش ملتمسانه از من آب میخواست، تا آنکه مرگ او را از رنجش خلاص کرد.»
برایان والش: صبحی که در آن یاد گرفتیم چگونه جهان را نابود کنیم. مدیوم، ۱۵ آگوست ۲۰۱۹.
Bryan Walsh: The Morning We Learned How to Destroy the World. Medium, 15. August 2019.
۲۴۰. سناتور هری ترومن از میسوری، رئیس جمهور سالهای بعد، بلافاصله پس از آغاز عملیات بارباروسا در ۲۴ ژوئن ۱۹۴۱ در نیویورک تایمز نوشت: «اگر آلمان در جنگ پیروز شود، باید به روسیه کمک کنیم. اما اگر روسیه پیروز شود، ما باید به آلمان کمک کنیم. بگذارید تا آنجا که ممکن است یکدیگر را نابود کنند، اگرچه من به هیچ وجه نمیخواهم که در پایان هیتلر پیروز شود.»
مایکل بشلوس: فاتحان: روزولت، ترومن و ویرانی آلمان هیتلری ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ (سایمون اند شوستر ۲۰۰۳)، ص.۲۲۹
Michael Beschloss: The Conquerors: Roosevelt, Truman and the Destruction of Hitler’s Germany 1941 – 1945 (Simon and Schuster 2003), S. 229.
۲۴۱. مولوتوف بر اهمیت این مسأله تأکید کرد که این جبههی دوم در فرانسه را هرچه سریعتر بگشایند چرا که اینگونه میشد هیتلر را در همان سال ۱۹۴۲ به زانو درآورد. روزولت به وی اطمینان داد که «دولت آمریکا امیدوار است و تلاش میکند تا جبههی دوم را در سال 194۲ بگشاید». اما چرچیل مخالف بود. به این ترتیب سال 194۲ سپری گشت و از جبههی دوم معهود خبری نشد.
والنتین فالین: جبههی دوم. تضاد منافع در ائتلاف ضد هیتلر (درومر کناور ۱۹۹۵)، ص.۲۹۹
Valentin Falin: Zweite Front. Die Interessenkonflikte in der Anti-Hitler-Koalition (Droemer Knaur 1995) S. 299.
۲۴۲. رومل در نامهای به همسرش نوشت: «بیباکترین مردان بدون توپ به کاری نمیآیند، بهترین توپها بدون مهمات فراوان به دردی نمیخورند و توپها و مهمات در جنگ تاکتیکی فایدهی چندانی ندارند اگر بر خودروهایی با بنزین کافی نتوان جا به جایشان کرد. کمبود بنزین! گریه دارد.»
دانیل یرگین: جایزه (فیشر ۱۹۹۱)، ص.445
Daniel Yergin: Der Preis (Fischer 1991), S. 445.
۲۴۳. روزولت در 19 آگوست 1942 به استالین نوشت: «از این واقعیت که اتحاد جماهیر شوروی در سال 1942 بار اصلی جنگها و تلفات را به دوش میکشد ایالات متحده به خوبی آگاه است و به خود اجازه میدهم بگویم که ما این مقاومت فوقالعاده را که کشور شما به نمایش گذاشته است به غایت تحسین میکنیم. ما در سریعترین زمان و مؤثرترین شکل ممکن به یاریتان خواهیم آمد و من امیدوارم که شما این سخن من را باور کنید.»
والنتین فالین: جبههی دوم (درومر کناور ۱۹۹۵)، ص.۳۲۲
Valentin Falin: Zweite Front (Droemer Knaur 1995) S. 322.
۲۴۴. در 16 مارس 1943 استالین تأکید کرد: «امروز هم مانند گذشته، گشودن هر چه سریعتر جبههی دوم در فرانسه را اصلیترین اقدام میدانم.» پیاده شدن در سیسیل یا شمال آفریقا جایگزین جبههی دوم در فرانسه نمیشد، زیرا تنها این کار هیتلر را وادار به خارج کردن بخش قابل توجهی از نیروهایش از جبههی شرق میکرد.
والنتین فالین: جبههی دوم (درومر کناور ۱۹۹۵)، ص.۳۵۴
Valentin Falin: Zweite Front (Droemer Knaur 1995) S. 354.
۲۴۵. والنتین فالین، دیپلمات شوروی که در دههی 1970 به عنوان سفیر شوروی در آلمان خدمت میکرد توضیح داده است: «در جبههی شرق رایش سوم ده میلیون سرباز و افسر کشته، مجروح یا اسیر از دست داد. این سه چهارم کل تلفات آلمان بود. این محض روشن شدن اینکه سرنوشت جنگ جهانی دوم در کجا تعیین شد.»
والنتین فالین: جبههی دوم (درومر کناور ۱۹۹۵)، ص.۴۹۵
Valentin Falin: Zweite Front (Droemer Knaur 1995) S. 495.
۲۴۶. فالین چنین نتیجهگیری میکند: «اینگونه تقریباً در تمام طول جنگ یک هفتم تا یک دهم همهی زیردریاییها، هواپیماها و تانکهای آلمانی که علیه اتحاد جماهیر شوروی و سپس علیه ایالات متحده هم استفاده میشدند، از سوختی استفاده میکردند که از پمپهای بنزین غربی میآمد.»
والنتین فالین: جبههی دوم (درومر کناور ۱۹۹۵)، ص.۴12
Valentin Falin: Zweite Front (Droemer Knaur 1995) S. 412.