پرش به محتوا

پی‌نویس قسمت چهاردهم «امپراتوری USA» در بیبلیوکست

    پی‌نویس‌های قسمت چهاردهم «امپراتوری USA» نوشته‌ی دانیله گانزر که در پادکست بیبلیوکست منتشر شده است و می‌توانید آن را از اینجا بشنوید:

    ۲۰۴. روزنامه‌ی نویه تسوریشر تسایتونگ نیز خوانندگان خود راگمراه ‌می‌کند. این روزنامه ادعا می‌کند: «یک غافلگیری تمام عیار بود. آمریکا‌یی‌ها آمادگی لازم برای این حمله را نداشتند.» ولی این صحت ندارد. تنها مردم و کنگره غافلگیر شدند، رئیس جمهور و توطئه‌گران نه. رئیس جمهور روزولت و نزدیکترین مشاورانش هر چه از دستشان برمی‌آمد کرده بودند تا ژاپن نخستین گلوله را به سوی ایالات متحده شلیک کند.

    مدخل ویکیپدیا: تهاجم به پرل هاربر. بازبینی شده در ۱۲ اکتبر ۲۰۱۹. همچنین: برگ، مانفرد: تاریخ ایالات متحده‌ی آمریکا (انتشارات اولدنبورگ ۲۰۱۳)، ص.۶۵. همچنین: بیت بومباخر: روز ننگ. نویه تسوریشر تسایتونگ، ۷ دسامبر ۲۰۱۶.

    Wikipedia-Eintrag: Angriff auf Pearl Harbor. Abgerufen am 12. Oktober 2019. Sowie: Berg, Manfred: Geschichte der USA (Oldenburg Verlag 2013), S. 65. Sowie: Beat Bumbacher: Der Tag der Schande. Neue Zürcher Zeitung, 7. Dezember 2016.

    ۲۰۵. اطلاعات بهتر را خوانندگان روزنامه‌ی روبیکون دارند که در مقاله‌ای در سال ۲۰۱۸ به درستی نوشت: «رئیس جمهور روزولت از حمله‌ی قریب الوقوع ژاپن به پرل هاربر خبر داشت، ولی دانسته‌هایش را از کسانی که از آن متأثر می‌شدند پنهان کرد. روزولت سپس از موج خشم ناشی از این کشتار بهره برد تا جمعیت مردد را با مشارکت آمریکا در جنگ جهانی دوم همراه کند.»

    الایاس دیویدسون: هراس ۱۱ سپتامبر. روبیکون، ۸ نوامبر ۲۰۱۸

    Elias Davidsson: Die 9/11-Angst. Rubikon, 8. November 2018.

    ۲۰۶. آرتور مک‌کالم، کارمند ONI در 7 اکتبر ۱۹۴۰ طرحی ارائه کرد که چگونه می‌توان ژاپن را گام به گام برای حمله به ایالات متحده تحریک کرد. روزولت می‌خواست که ژاپن اولین اقدام آشکار جنگی را مرتکب شود، زیرا تنها یک شوک می‌توانست مردم و کنگره‌ی ایالات متحده را درباره‌ی ضرورت جنگی علیه ژاپن و آلمان متقاعد کند.

    رابرت استینت: پرل هاربر. چگونه دولت آمریکا تحریک به حمله کرده و ۲۴۷۶ تن از شهروندانش را به کشتن داد (دو هزار و یک ۲۰۰۳)، ص.۲۳

    Robert Stinnett: Pearl Harbor. Wie die amerikanische Regierung den Angriff provozierte und 2476 ihrer Bürger sterben ließ (Zweitausendeins 2003), S. 23.

    ۲۰۷. ناوهای جنگی آمریکا که هیچ تیری شلیک نمی‌کردند، ناگهان و به دفعات سر و کله‌شان در تنگه‌ی بین جزایر ژاپنی کیوشو و شیکوکو، منطقه‌ی اصلی عملیاتی نیروی دریایی امپراتوری ژاپن پیدا شد. ولی این تحریکات برای ترغیب ژاپن به اقدامی جنگی علیه ایالات متحده کافی نبود. ژاپنی‌ها به اعتراض دیپلماتیک بسنده کرده و نارضایتی خود را از ورود غیرمجاز ناوهای آمریکایی به آب‌های سرزمینی ژاپن اعلام کردند.

    رابرت استینت: پرل هاربر. (دو هزار و یک ۲۰۰۳)، ص.۲9

    Robert Stinnett: Pearl Harbor (Zweitausendeins 2003), S. 29.

    ۲۰۸. انتقاد دریابد این بود که در هاوایی اسکله‌های خشک و نیز ذخیره‌ای کافی از مهمات و سوخت وجود نداشت. همچنین روحیه‌ی نیروها با دور ماندن طولانی مدت از خانواده‌هاشان افت می‌کرد. هوشمندانه‌تر این بود که بگذارند ناوگان در محل استقرارش در ساحل غربی بماند. ولی رئیس جمهور روزولت بر اعزام ناوگان پاسیفیک به هاوایی اصرار داشت. به نظر آدمیرال ریچاردسون چنین می‌آمد که روزولت «کاملا مصمم بود که ایالات متحده را به ورود به جنگ هدایت کند.»

    رابرت استینت: پرل هاربر. (دو هزار و یک ۲۰۰۳)، ص.42

    Robert Stinnett: Pearl Harbor (Zweitausendeins 2003), S. 42.

    ۲۰۹. هنگامی که به آدمیرال ریچاردسون دستور داده شد تا در بیانیه‌ای مطبوعاتی اعلام کند که او خود درخواست کرده که ناوگانش در هاوایی مستقر شود، از این کار سر باز زد. چنان که ریچاردسون گفت: «این کار من را یک احمق به تمام معنا جلوه می‌داد.» پس از آن رئیس جمهور روزولت وی را از فرماندهی ناوگان اقیانوس آرام عزل کرده و در 1 فوریه 1941 دریابد هازبند کیمل را به این سمت منصوب کرد. این یکی از این ترفیع و نیز چهار ستاره‌ی نقره‌ای که بر یونیفرمش می‌درخشیدند سر از پا نمی‌شناخت. در طرف مقابل آدمیرال معزول ریچاردسون بسیار سرخورده بود. او به تلخی گفت: «رئیس جمهور کوله‌بار نظامی‌ام را برایم بست.»

    رابرت استینت: پرل هاربر. (دو هزار و یک ۲۰۰۳)، ص.41 و ۶۴

    Robert Stinnett: Pearl Harbor (Zweitausendeins 2003), S. 41 & 64.

    ۲۱۰. برای جنگ تهاجمی که ژاپنی‌ها در آسیا پیش گرفته بودند، صد درصد به واردات نفت وابسته بودند. ۸۰ درصد این واردات از ایالات متحده بود، مهمترین کشور صادر کننده‌ی نفت در آن دوران، و ۲۰ درصد از مستعمره‌ی هلندی هند شرقی هلند، اندونزی امروزی.

    دانیله گانزر: اروپا در تب نفت. عواقب یک وابستگی خطرناک (اورل فوسلی ۲۰۱۲)، ص.۷۹

    Daniele Ganser: Europa im Erdölrausch. Die Folgen einer gefährlichen Abhängigkeit (Orell Füssli 2012), S. 79.

    ۲۱۱. نیروهای ژاپنی سپس منچوری را اشغال کرده و آن را مستعمره‌ی ژاپنی مانچوکو اعلام کردند. هنگامی که جامعه‌ی ملل به این اقدام اعتراض کرد، ژاپن از جامعه‌ی ملل خارج شد. از دفاع سازمان یافته‌ی چینی‌ها فعلاً خبری نبود زیرا کشور در میانه‌ی جنگ داخلی به سر می‌برد. ولی چین بالاخره سلاح به دست گرفت تا ژاپنی‌ها را از منچوری بیرون براند، که در نتیجه در ۷ جولای ۱۹۳۷ دومین جنگ ژاپن و چین آغاز شد.

    دیوید ری گریفین: مسیر آمریکایی: الهی یا شیطانی؟ (کلاریتی پرس ۲۰۱۸) ص.۳۰۶

    David Ray Griffin: The American Tajectory: Divine or Demonic? (Clarity Press 2018) S. 306.

    ۲۱۲. اما در اکتبر 1940 هلندی‌ها در پی فشار ایالات متحده شیرهای نفت را به روی ژاپنی‌ها بستند. بلافاصله یک هیأت ژاپنی عازم اندونزی شد. ژاپنی‌های خشمگین هلندی‌ها را عروسک‌های خیمه شب‌بازی واشنگتن خوانده و خواهان تضمین ادامه‌ی صادرات نفت شدند. اما هلندی‌ها سر باززدند و کاری کردند که ژاپن دیگر از اندونزی نفت دریافت نکند.

    رابرت استینت: پرل هاربر. (دو هزار و یک ۲۰۰۳)، ص.۷۵

    Robert Stinnett: Pearl Harbor (Zweitausendeins 2003), S. 75.

    ۲۱۳. هارولد ایکِس، هماهنگ کننده‌ی مسائل نفتی دولت روزولت در این باره گفته است: «هرگز زمانی مناسبتر از این برای توقف عرضه‌ی نفت به ژاپن وجود نخواهد داشت.»

    دانیل یرگین: جایزه. شکار نفت، پول و قدرت (فیشر ۱۹۹۱)، ص.۴۰۹

    Daniel Yergin: Der Preis. Die Jagd nach Öl, Geld und Macht (Fischer 1991), S. 409.

    ۲۱۴. میسیونر جونز در این باره گفته است: «من مطمئن نیستم که بالاترین مقامات قوه‌ی مجریه‌ی حکومت ما واقعاً خواهان صلح بودند. دیدگاه برخی از مقامات ما به نظر می‌رسید این باشد که: ما با این تحریم نفتی دستمان به خرخره‌ی ژاپن رسیده است و خفه‌اش خواهیم کرد.»

    دانیل یرگین: جایزه (فیشر ۱۹۹۱)، ص.۴۱۲. همچنین: جرج مورگنشترن: پرل هاربر ۱۹۴۱ (هربیگ ۱۹۹۸)، ص.۱۳۲

    Daniel Yergin: Der Preis (Fischer 1991), S. 412. Sowie: George Morgenstern: Pearl Harbor 1941 (Herbig 1998), S. 132.

    ۲۱۵. به عنوان افسر شناسایی مخابرات ONI روشفورتس کاملاً از واکنش ژاپنی‌ها آگاه بود و پس از حمله‌ی ژاپنی‌ها به پرل هاربر و کشته شدن 2403 آمریکایی ابراز کرد: «این بهایی به واقع ناچیز بود که ما برای اتحاد ملت باید می‌پرداختیم.»

    رابرت استینت: پرل هاربر. (دو هزار و یک ۲۰۰۳)، ص.۱۹۷ و ۳۲۳

    Robert Stinnett: Pearl Harbor (Zweitausendeins 2003), S. 197 & 323.

    ۲۱۶. استنلی جونز، مبلغ آمریکایی به درستی دریافته بود که: «واضح بود که بریتانیای کبیر تلاش می‌کرد پای ما را به جنگ اروپایی بکشد، همانطور که آقای چرچیل بعدها علنی نیز اذعان داشت.»

    جرج مورگنشترن: پرل هاربر ۱۹۴۱ (هربیگ ۱۹۹۸)، ص.۱۳۲

    George Morgenstern: Pearl Harbor 1941 (Herbig 1998) S. 132.

    ۲۱۷. تیجیرو تویودا وزیر امور خارجه بر این باور بود که ژاپن با زنجیر‌ی مدام تنگتر شونده محاصره می‌شد «که با رهبری و مشارکت انگلستان و ایالات متحده ساخته شده است. این دو کشور مانند اژدهایی مکار رفتار می‌کنند که وانمود می‌کند خوابیده است.»

    دانیل یرگین: جایزه (فیشر ۱۹۹۱)، ص.۴۱۳

    Daniel Yergin: Der Preis (Fischer 1991), S. 413.

    ۲۱۸. ایستگاه‌های شنود رادیویی ایالات متحده در فیلیپین، در جزایر گوام، میدوی، ویک، هاوایی و در ساحل غربی در سن دیه‌گو، سانفرانسیسکو و آلاسکا بر پا شده بودند. تکمیل کننده‌ی این سیستم نظارتی جامع تبادل گسترده با ایستگاه‌های شنود بریتانیایی در سنگاپور، هنگ کنگ و همین‌طور جزیره‌ی ونکوور در بریتیش کلمبیا و همچنین شنود رادیویی هلندی‌ها در باتاویا بود.

    رابرت استینت: پرل هاربر. (دو هزار و یک ۲۰۰۳)، ص.106

    Robert Stinnett: Pearl Harbor (Zweitausendeins 2003), S. 106.

    ۲۱۹. متون خام ارزیابی شده‌ی رادیویی در واشنگتن در وزارت نیروی دریایی هر بار در کیفی چرمی قرار داده شده و روزانه توسط یک افسر ONI برای روزولت به کاخ سفید برده می‌شد. رئیس جمهور ژاپنی‌ها را زیر نظر داشت و این اطلاعات را تنها با نزدیکترین همکارانش در میان می‌گذاشت. جرج مارشال، رئیس ستاد کل ارتش به درستی بیان کرده است: «ما آنچه آنها می‌دانند، می‌دانیم، اما آنها نمی‌دانند که ما آن را می‌دانیم.»

    رابرت استینت: پرل هاربر. (دو هزار و یک ۲۰۰۳)، ص.۲۵۲

    Robert Stinnett: Pearl Harbor (Zweitausendeins 2003), S. 252.

    ۲۲۰. در این حلقه‌ی تنگ قدرت در کنار روزولت کابینه‌اش قرار داشت، که از مردانی تشکیل شده بود که روزولت خود انتخاب کرده بود: وزیر جنگ هنری استیمسون، وزیر نیروی دریایی فرانک ناکس، وزیر امور خارجه کوردل هال، رئیس ستاد کل ارتش جرج مارشال، رئیس سرویس مخفی نیروی دریایی ONI تئودور ویلکینسون و نزدیک‌ترین همکارانش و رئیس سرویس اطلاعات نظامی ژنرال شرمن مایلز و همین‌طور به عنوان تنها زن اگنس مایر دریسکول بالارتبه‌ترین رمزشناس غیرنظامی نیروی دریایی ایالات متحده در واشنگتن.

    رابرت استینت: پرل هاربر. (دو هزار و یک ۲۰۰۳)، ص.۴۸۳

    Robert Stinnett: Pearl Harbor (Zweitausendeins 2003), S. 483.

    ۲۲۱. چنان که خبرنگار آمریکایی جرج مورگنشترن می‌نویسد، تازه پس از جنگ تأیید شد «که کدهای مخفی ژاپن ماه‌ها پیش از واقعه‌ی پرل هاربر شکسته شده بود و مردانی در واشنگتن که پیام‌های رمزی رهگیری شده را می‌خواندند چنان از نقشه‌ها و مقاصد ژاپنی‌ها مطلع بودند که انگار در شورای جنگ در توکیو نشسته بودند.»

    جرج مورگنشترن: پرل هاربر ۱۹۴۱ (هربیگ ۱۹۹۸)، ص.۴۴ و ۲۹۴. همچنین: رابرت استینت: پرل هاربر (دو هزار و یک ۲۰۰۳)، ص.۴۱۰

    George Morgenstern: Pearl Harbor 1941 (Herbig 1998), S. 44 und 294. Sowie: Robert Stinnett: Pearl Harbor (Zweitausendeins 2003), S. 410.

    ۲۲۲. یواس‌اس انترپرایز پرل هاربر را در ۲۸ نوامبر ۱۹۴۱ با مشایعت یازده فروند از جدیدترین کشتی‌های جنگی ناوگان اقیانوس آرام ترک کرد. یواس‌اس لکسینگتون در ۵ دسامبر ۱۹۴۱ پرل هاربر را ترک کرد، با مشایعت هشت کشتی جنگی مدرن. پس از آن دیگر در پرل هاربر ناو هواپیمابری وجود نداشت، بلکه فقط ناوهای جنگی قدیمی به جا مانده از جنگ جهانی اول در آنجا مستقر بودند.

    رابرت استینت: پرل هاربر. (دو هزار و یک ۲۰۰۳)، ص.۲۴۳

    Robert Stinnett: Pearl Harbor (Zweitausendeins 2003), S. 243.

    ۲۲۳. فرمان آدمیرال ژاپنی این بود که ژاپن باید «با مخفی نگاه داشتن سختگیرانه‌ی تحرکاتش و هوشیاری کامل برای مقابله با زیردریایی‌ها و هواپیماها در آب‌‎های هاوایی پیشروی کرده و در آنجا بلافاصله پس از آغاز درگیری به قوای اصلی ناوگان ایالات متحده‌ی آمریکا در هاوایی حمله کرده و ضربه‌ای مرگبار به آن وارد کند.»

    رابرت استینت: پرل هاربر. (دو هزار و یک ۲۰۰۳)، ص.۸۲

    Robert Stinnett: Pearl Harbor (Zweitausendeins 2003), S. 82.

    ۲۲۴. هنری استیمسون، وزیر جنگ آمریکا که به اطلاعات مجیک دسترسی داشت، در دفتر خاطرات خود چنین یادداشت کرد: «هنگامی که نخستین اخبار رسیدند که ژاپن به ما حمله کرده است، نخستین احساس من آسودگی بود. بلاتکلیفی به پایان رسیده و بحران به شکلی درآمده بود که تمام ملت ما را متحد می‌کرد.»

    جرج مورگنشترن: پرل هاربر ۱۹۴۱ (هربیگ ۱۹۹۸)، ص.۳۴۱

    George Morgenstern: Pearl Harbor 1941 (Herbig 1998) S. 341.

    ۲۲۵. با حمایت اکثریت پارلمان رئیس جمهور روزولت در 8 دسامبر 1941 اعلان جنگ علیه ژاپن را امضاء کرد. پس از آن آلمان و ایتالیا در 11 دسامبر ۱۹۴۱ به ایالات متحده اعلان جنگ کردند. این تصمیم از سوی هیتلر تعجب برانگیز بود، زیرا بر اساس پیمان سه‌جانبه پشتیبانی نظامی تنها در صورت حمله‌ی ایالات متحده به ژاپن الزامی می‌شد.

    جین ادوارد اسمیت: FDR (انتشارات رندوم هاوس ۲۰۰۷)، ص.۵۰۶

    Jean Edward Smith: FDR (Random House Publishing 2007), S. 506.

    ۲۲۶. نماینده‌ی کنگره ژانت رانکین پیش از این نیز در 1917 به جنگ علیه آلمان رأی منفی داده بود. پس از واقعه‌ی پرل‌هاربر نیز او از رأی دادن به جنگ سر باززد و گفت: «اگرچه من نیز مانند دیگر نمایندگان مجلس گمان می‌کنم اخباری که از رادیو شنیده‌ایم احتمالا حقیقت دارند، ولی معتقدم چنین تصمیم مهمی در مورد جنگ و صلح باید بر شواهدی موثق‌تر از اخبار رادیو متکی باشند که اینک در دسترس ماست.» رانکین در ادامه افزود که البته دفاع از ایالات متحده صحیح و حائز اهمیت است، «ولی اگر سربازان و ملوانانمان را هزاران کیلومتر آن سوتر به آن سوی دریا اعزام کنیم تا بجنگند و کشته شوند، بدون شک نمی‌توان این را دفاع از سواحل خود خواند. اعتقاد من این است که همه‌ی حقایق باید در اختیار کنگره و مردم آمریکا قرار داده شوند.»

    نورما اسمیت: ژانت رانکین. وجدان آمریکا (انتشارات انجمن تاریخی مونتانا ۲۰۰۲)، ص.۱۸۴

    Norma Smith: Jeannette Rankin. America’s Conscience (Montana Historical Society Press 2002), S. 184.

    ۲۲۷. پیش از کریسمس 1942 هنگامی که دوره‌ی خدمتش به پایان می‌رسید، او بار دیگر در برابر کنگره سخن گفت و استدلال کرد که روزولت به عمد امکان دیگری جز حمله برای ژاپن باقی نگذاشته و با تحریم نفتی از نظر اقتصادی پنجه بر گلوی توکیو نهاده است. روزولت در پی جنگ بود اما کنگره همیشه با آن مخالفت می‌کرد تا آنکه پرل هاربر موجی از تغییر موضع ایجاد کرد و روزولت اعلان جنگش را به دست آورد. ژانت رانکین اشاره کرد «چه بخت و اقبال بلندی دارد رئیس جمهور!» و افزود: «آیا واقعاً تنها بخت و اقبال بود؟»

    نورما اسمیت: ژانت رانکین. وجدان آمریکا (انتشارات انجمن تاریخی مونتانا ۲۰۰۲)، ص.۱۸۵ و ۱۸۹

    Norma Smith: Jeannette Rankin. America’s Conscience (Montana Historical Society Press 2002), S. 185 und 189.

    برچسب‌ها: