پینویسهای قسمت بیست و یکم «امپراتوری USA» نوشتهی دانیله گانزر که در پادکست بیبلیوکست منتشر شده است و میتوانید آن را از اینجا بشنوید:
۳۴۱. شهرهای بزرگی چون توکیو، کاواساکی و اوساکا مانند چوب خشک سوختند، چرا که ژاپنیها در بنای شهرهایشان ساخت و ساز سبک با چوب و کاغذ را انتخاب کرده بودند تا از خود در برابر زمینلرزههای پرشمار محافظت کنند.
رابرت نیر: ناپالم. یک زندگینامهی آمریکایی (انتشارات دانشگاه هاروارد ۲۰۱۳)، ص.۱۱۱
Robert Neer: Napalm. An American Biography (Harvard University Press 2013), S. 111.
۳۴۲. نیویورک تایمز در گزارشی نوشت: «هر کس از حملهای با استفاده از ناپالم جان به در برده باشد، به شکلی وحشتناک سوخته است. بدون رسیدگی پزشکی فوری و درجه یک، قربانی به آرامی و با دردی جانکاه خواهد مرد یا آنکه تا پایان عمر ظاهری از ریخت افتاده خواهد داشت.»
رابرت نیر: ناپالم (انتشارات دانشگاه هاروارد ۲۰۱۳)، ص.۱۱۱
Robert Neer: Napalm (Harvard University Press 2013), S. 111.
۳۴۳. کیم فوک بعدها ابراز کرد: «بد جوری سوختم ولی دستها و صورتم هنوز زیبا هستند. من یاد گرفتهام موهبتهایم را بشمارم»، منظور آنکه به چیزهای بد توجه نکرده و در عوض به چیزهایی بیندیشد که خوب هستند. کیم فوک تأکید کرد: «عشق از هر سلاحی قدرتمندتر است» و با این گفتهها به بسیاری انسانها شهامت بخشید.
کتی شریدان: کیم فوک، دختر ناپالم: عشق از هر سلاحی قدرتمندتر است. آیریش تایمز، ۲۸ می ۲۰۱۶
Kathy Sheridan: Kim Phuc, the napalm girl: Love is more powerful than any weapon. Irish Times, 28. Mai 2016.
۳۴۴. فیزر اما از خود به کل سلب مسئولیت کرده و گفت: «این مسألهی من نیست که خود را با پرسشهای سیاسی یا اخلاقی درگیر کنم. من نمیتوانستم بدانم که این ماده علیه نوزادان و بوداییها به کار گرفته خواهد شد… کسی که اسلحهای میسازد نیز مسئولیتی متوجهش نخواهد بود اگر با آن اسلحه رئیس جمهور به ضرب گلوله کشته شود.»
رابرت نیر: ناپالم (انتشارات دانشگاه هاروارد ۲۰۱۳)، ص.۱۳۸
Robert Neer: Napalm (Harvard University Press 2013), S. 138.
۳۴۵. این کهنه سرباز که پس از اتمام دورهی دبیرستان، سطح تحصیلات قانوناً اجباری مدرسه، با تنها ۱۷ سال سن خود را به تفنگداران دریایی ایالات متحده معرفی کرده و اندکی بعد به ویتنام اعزام شد و آنجا ۱۳ ماه خدمت کرد، میگوید: «آن وقتها دلیلی نداشتم که به حکومتم، به معلمهایم یا به نیویورک تایمز بدبین باشم.»
موری پولنر: نوشتههای ضدجنگ آمریکایی از ۱۸۱۲ تا امروز (بیسیک بوکس ۲۰۰۸)، ص.۲۴۶
Murray Polner: American Antiwar Writing from 1812 to Now (Basic Books 2008), S. 246.
۳۴۶. آنگونه که ارهارت متوجه شده بود، خبر پیروزی کمونیستها در ویتنام «در اخبار شبانگاهی پخش شد و تأثیرش چندان بیشتر از یک آتشسوزی گسترده در کلیولند نبود».
موری پولنر: نوشتههای ضدجنگ آمریکایی از ۱۸۱۲ تا امروز (بیسیک بوکس ۲۰۰۸)، ص.۲۴۹ و ۲۵۰
Murray Polner: American Antiwar Writing from 1812 to Now (Basic Books 2008), S. 249 und 250.
۳۴۷. در اماکن عمومی هیپیها رئیس جمهور لیندون بی جانسون (LBJ) را به باد انتقاد گرفته و میخواندند: «هی، هی، LBJ، امروز چند تا پسر رو کشتی؟»
رایمر کلوور: ملت دچار تفرقه. گئو اپوخه جنگ ویتنام، ۲۲ جولای ۲۰۱۶، ص.۹۷
Reymer Klüver: Die gespaltene Nation. Geo Epoche Vietnamkrieg, 22. Juli 2016, S. 97.
۳۴۸. دختر دانشجویی به نام کریسی هایند به یاد میآورد: «سربازهای گارد ملی هم بهتزده بودند. ما به آنها نگاه میکردیم و آنها به ما. هنوز پسربچه بودند، ۱۹ سالشان بود،مثل ما. ولی یونیفرم به تن داشتند. درست مانند پسربچههایمان در ویتنام.»
کریسی هایند: بیپروا (ابوری پرس ۲۰۱۵)، ص.۸۰
Chrissie Hynde: Reckless (Ebury Press 2015), S. 80.
۳۴۹. با جنگ ویتنام جامعهی منتقد جنگی شکل گرفت که در جریان جنگ باسرخپوستان، جنگ علیه مکزیک، جنگ علیه کوبا و فیلیپین و حتی در طول دو جنگ جهانی هرگز شکل نگرفته بود. در پایان سال 197۰ بیش از نیمی از آمریکاییها با جنگ ویتنام مخالفت میکردند.
رایمر کلوور: ملت دچار تفرقه. گئو اپوخه جنگ ویتنام، ۲۲ جولای ۲۰۱۶، ص.۱۰۱
Reymer Klüver: Die gespaltene Nation. Geo Epoche Vietnamkrieg, 22. Juli 2016, S. 101.
۳۵۰. رئیس جمهور جانسون نیز هیچ از این گزارش خوشش نیامد و صبح روز بعد از پخش آن با فرانک استانتون، سردبیر CBS تماس تلفنی گرفته و با صدایی پرتحکم گفت: «فرانک. دارین سعی میکنین در من بمالین؟» استانتون خوابآلود پاسخ داد: «شما؟» «فرانک، منم، رئیس جمهورتون. دیروز بچههاتون به پرچم آمریکا ریدن.»
آندرئاس التر: جنگفروشان. تاریخ پروپاگاندای ایالات متحده از ۱۹۱۷ تا ۲۰۰۵ (زورکامپ ۲۰۰۵)، ص.۱۳۰
Andreas Elter: Die Kriegsverkäufer. Geschichte der US-Propaganda 1917 – 2005 (Suhrkamp 2005), S. 130.
۳۵۱. مورخ کانادایی جفری رابینسون، که در دانشگاه کالیفرنیا تدریس میکند توضیح میدهد که احتمالاً شورای امنیت ملی ایالات متحده با کمک سیا «جنگی بین چپها و راستها را تحریک کرده بود چرا که تصور میکردند راستها در یک درگیری نهایی مسلحانه پیروز خواهند شد».
جفری رابینسون: فصل کشتار: تاریخ کشتارهای سالهای ۱۹۶۵ و ۶۶ اندونزی (انتشارات دانشگاه پرینستون ۲۰۱۹)، ص.۱۱۳
Geoffrey Robinson: The Killing Season: A History of the Indonesian Massacres 1965 – 66 (Princeton University Press 2019), S. 113.
۳۵۲. مارتنس اعلام کرد: «این کمکی بزرگ برای ارتش بود. آنها انسانهای بسیاری را کشتند و دستان من احتمالاً به خون بسیاری آلوده هستند. ولی این همهاش بد نیست. لحظات سرنوشتسازی وجود دارند که در آنها آدم باید ضرباتی کاری وارد کند.»
ویلیام بلوم: کشتن امید. مداخلات ارتش ایالات متحده و سیا از جنگ جهانی دوم (کامن کارج پرس ۱۹۹۵)، ص.۱۹۴
William Blum: Killing Hope. US Military and CIA Interventions since World War II (Common Courage Press 1995), S. 194.
۳۵۳. رابرت کندی گفت: «من باید بفهمم که چه کسی برادرم را کشته است.» او بر این باور بود که برادرش قربانی یک توطئه شده است و به عنوان محل طرحریزی توطئه به سیا مشکوک بود، که در ویتنام و اندونزی نیز به تنشها دامن میزد. اما رابرت کندی هرگز نتوانست این فرضیه را اثبات کند، چرا که عمرش تا ورود به کاخ سفید کفاف نداد. او در جریان مبارزات انتخاباتی در ۶ ژوئن ۱۹۶۸ در لس آنجلس به ضرب گلوله کشته شده و مانند برادرش در گورستان ملی آرلینگتون به خاک سپرده شد.
دیوید تالبوت: صفحه شطرنج شیطان (وستند ۲۰۱۶)، ص.۵۴۹
David Talbot: Das Schachbrett des Teufels (Westend 2016), S. 549.
۳۵۴. به عنوان مشاور امنیت ملی کیسینجر نقشی تعیین کننده در شورای امنیت ملی ایفا میکرد و خواهان اقدام بیرحمانه علیه ویتنامیها بود. کیسینجر اظهار میداشت: «من حاضر نیستم بپذیرم که ما نمیتوانیم قدرت درجه چهاری مانند ویتنام شمالی را به نقطهی شکست برسانیم.»
الیور استون و پیتر کوزنیک: تاریخ نانوشتهی آمریکا (اولشتاین ۲۰۱۶)، ص.۲۳۰
Oliver Stone und Peter Kuznick: Amerikas ungeschriebene Geschichte (Ullstein 2016), S. 230.
۳۵۵. کالی دست به گریبان با آسیبهای روحی به اعتراض گفت: «من در آن روز در می لای هیچ انسانی را نکشتم، من به عنوان یک شخص چنین نکردم. من این کار را برای ایالات متحدهی آمریکا انجام دادم، برای کشورم. و ما آنجا نبودیم برای آنکه انسانها را بکشیم. ما آنجا بودیم که یک ایدئولوژی را بکشیم. که کمونیسم را نابود کنیم.»
کورت اشنیبن: می لای – سرگذشت یک جنایت جنگی. دی تسایت، ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۶
Cordt Schnibben: My Lai – die Karriere eines Kriegsverbrechens. Die Zeit, 12. September 1986.
۳۵۶. ویلیام ارهارت، کهنه سرباز آمریکایی توضیح میدهد: «۵۰۰۰۰۰ نفر از ما تلاش کردند خودکشی کنند. ۵۵۰۰۰ نفر از آنها در اقدام به خودکشی غمانگیزشان موفق بودند و بر اثر اووردوز مواد یا تصادف عمدی اتومبیل جان خود را از دست دادند.» اینگونه تقریباً همان تعدادی از سربازان آمریکایی در نتیجهی خودکشی جان باختند که در میدان جنگ در ویتنام، و در نتیجه تعداد کل آمریکاییهای کشته شده بر اثر جنگ ویتنام بیش از ۱۰۰۰۰۰ نفر شد.
موری پولنر: نوشتههای ضدجنگ آمریکایی از ۱۸۱۲ تا امروز (بیسیک بوکس ۲۰۰۸)، ص.۲۵۱
Murray Polner: American Antiwar Writing from 1812 to Now (Basic Books 2008), S. 251.
۳۵۷. نوام چامسکی، از اعضای فعال جنبش صلح ایالات متحده میگوید: «من فکر میکنم که طبق قانون میتوان کاملاً بر حق از تک تک رئیس جمهورهای آمریکا پس از جنگ جهانی دوم علناً شکایت کرد. همهشان یا آشکارا جنایتکار جنگی بودند یا آنکه در جنایات جنگی جدی دست داشتند.»
نوام چامسکی: آنچه عمو سام واقعاً میخواهد (انتشارات پندو ۱۹۹۳)، ص.۴۸
Noam Chomsky: Was Onkel Sam wirklich will (Pendo Verlag 1993), S. 48.
۳۵۸. نیکسون گویی در آستانهی جنون اعلام کرد: «ما این کشور لعنتی را با خاک زمین یکی خواهیم کرد. حالا دیگر، خدا لعنتشان کند، چیزی برای از دست دادن نداریم.»
یورگ-اووه آلبیگ: زندگی عجیب جیآیها در هندوچین. گئو اپوخه: جنگ ویتنام، ۲۲ جولای ۲۰۱۶، ص.۱۱۹
Jörg-Uwe Albig: Das seltsame Leben der Gis in Indochina. GEO Epoche: Der Vietnamkrieg, 22. Juli 2016, S. 119.
۳۵۹. ولی دربارهی جنگهای مخفی سیا در رسانههای ایالات متحده سخنی به میان نمیآید، چرا که سیا با موفقیت از این امر جلوگیری میکند. ولنتاین در سال ۲۰۱۹ گلایه کرد: «به این دلیل است که مردم عادی غیرنظامی در ایالات متحده هیچ اطلاعی از آنچه در جهان میگذرد ندارند.»
مایکل استیون اسمیت: درون سندیکای جرایم سازمانیافتهی معروف به سیا: مصاحبهای با داگلاس ولنتاین. مجلهی کوورت اکشن ۲۱ نوامبر ۲۰۱۹
Michael Steven Smith: Inside the Organized Crime Syndicate known as the CIA: an Interview with Douglas Valentine. Covert Action Magazine 21. November 2019.
۳۶۰. در ویتنام جنوبی یک واحد نظامی آمریکایی در جلسات توجیهی از اهدافی ظاهرا نظامی در ویتنام جنوبی مطلع شد. در جلسهی توجیهی دومی تنها با حضور افسران همدست در توطئه، نامهای اهداف ظاهراً در ویتنام جنوبی به اهداف واقعی در کامبوج تخصیص داده شدند.
آندرئاس التر: جنگفروشان. تاریخ پروپاگاندای ایالات متحده از ۱۹۱۷ تا ۲۰۰۵ (زورکامپ ۲۰۰۵)، ص.۱۴۹
Andreas Elter: Die Kriegsverkäufer. Geschichte der US-Propaganda 1917 – 2005 (Suhrkamp 2005), S. 149.
۳۶۱. سیا در ۲ می ۱۹۷۳ گزارش داد: «آنها از خسارتهای به بار آمده در نتیجهی حملات بی۵۲ها به عنوان مضمون اصلی پروپاگاندایشان استفاده میکنند. این عملیات سبب شده است که بتوانند بسیاری مردان جوان را جذب خویش کنند. مردم محلی میگفتند که پروپاگاندا بهخصوص در میان پناهندگان اهل مناطقی موفق بود که از سوی بمبافکنهای بی۵۲ بمباران شده بودند.»
یوهانس اشترمپل: کامبوج. جنون سرخ. گئو اپوخه: جنگ ویتنام، ۲۲ جولای ۲۰۱۶، ص.۱۴۸. همچنین: جان پیلگر: چگونه تاچر دست کمک به پل پت داد. نیو استیتسمن، ۱۷ آوریل ۲۰۰۰
Johannes Strempel: Kambodscha. Der rote Wahn. GEO Epoche: Der Vietnamkrieg, 22. Juli 2016, S. 148. Sowie: John Pilger: How Thatcher gave Pol Pot a hand. New Statesman, 17. April 2000.
۳۶۲. خمرهای سرخ از ویتنامیها متنفر بودند و بارها به خاک ویتنام یورش بردند. تقریباً ۳۰۰۰۰ غیرنظامی در ویتنام جنوبی در جریان این حملات کشته شدند. ارتش ویتنام به این تجاوز به مرزهای خود واکنش نشان داده و در ۲۵ دسامبر ۱۹۷۸ وارد خاک کامبوج شد و کشور را آزاد کرد. در عرض دو هفته حکومت خمرهای سرخ در هم شکست، پل پت سقوط کرد و کابوس به پایان رسید. خمرهای سرخ شکستخورده به آن سوی مرز، به تایلند گریخته و در جنگل مستقر شدند.
گرگوری الیش: چه کسی از خمرهای سرخ حمایت کرد؟ کانتر پانچ، ۱۶ اکتبر ۲۰۱۴
Gregory Elich: Who supported the Khmer Rouge? Counterpunch, 16. Oktober 2014.
۳۶۳. چرا کمونیستهایی را آموزش میدادند که پیشتر دست به یک نسلکشی زده بودند؟ زیرا سیا از ویتنام پیروز نفرت داشت و بر اساس اصل «دشمن دشمن من دوست من است» عمل میکرد. مورخ آمریکایی جک کولهاون این عملیات تاریکاندیشانه را یک «سیاست مبتنی بر نفرت» میخواند.
جک کولهاون: طرف پل پت. ایالات متحده از خمرهای سرخ حمایت میکند. فصلنامهی کوورت اکشن، شمارهی ۳۴، تابستان ۱۹۹۰
Jack Colhoun: On the side of Pol Pot. US supports Khmer Rouge. Covert Action Quarterly, Issue 34, Summer 1990.
۳۶۴. حمایت ایالات متحده از خمرهای سرخ شامل یونیفرم، پول و تصاویر ماهوارهای میشد. سلاحهایشان از چین میرسید چرا که چین نیز از حکومت کمونیستی ویتنام نفرت داشت. در تایلند، نزدیک مرز کامبوج، سیا چندین پایگاه آموزشی برای خمرهای سرخ برپا کرد. در نوامبر ۱۹۸۰ ری کلاین، معاون رئیس سیا از این پایگاهها بازدید کرد.
جان پیلگر: چگونه تاچر دست کمک به پل پت داد. نیو استیتسمن، ۱۷ آوریل ۲۰۰۰
John Pilger: How Thatcher gave Pol Pot a hand. New Statesman, 17. April 2000.
۳۶۵. یکی از جنگجویان خمرهای سرخ به جان پیلگر گفته بود: «ما بریتانیاییها را دوست داشتیم. آنها خیلی خوب ساختن تلههای انفجاری را یادمان میدادند. آدمهای از همه جا بیخبر، مثل بچهها در مزارع برنج قربانیان اصلی این سلاحها بودند.»
جان پیلگر: روی قبر تاچر برقصید، اما به یاد داشته باشید که در بریتانیا کودتایی رخ داده است. نیو استیتسمن، ۲۳ آوریل ۲۰۱۳
John Pilger: Dance on Thatcher’s grave, but remember there has been a coup in Britain. New Statesman, 23. April 2013.
۳۶۶. ری مکگرات، فعال صلح بریتانیایی که برای خنثی سازی و پاکسازی مینها در سراسر جهان فعالیت میکند، این را که SAS به خمرهای سرخ آموزش داده که چگونه «با مواد منفجره دست به ابتکار زده و تلههای انفجاری بسازند، و چگونه چاشنی با تأخیر زمانی درست کنند» به باد انتقاد میگیرد. چنان که ری مکگارت دریافته بود، اینها همه «یک استراتژی به شکلی جنایتکارانه غیرمسئولانه و تاریکاندیشانهی SAS بود».
جان پیلگر: چگونه تاچر دست کمک به پل پت داد. نیو استیتسمن، ۱۷ آوریل ۲۰۰۰. همچنین: تام فاوتروپ و هلن جارویس: نسلکشی کردن و قسر دررفتن؟ عدالت گریزان و دادگاه خمرهای سرخ (انتشارات دانشگاه نیو ساوت ویلز ۲۰۰۵)، ص.۶۸
John Pilger: How Thatcher gave Pol Pot a hand. New Statesman, 17. April 2000. Sowie: Tom Fawthrop und Helen Jarvis: Getting Away with Genocide? Elusive Justice and the Khmer Rouge Tribunal (University of New South Wales Press 2005), S. 68.
۳۶۷. چنان که وکیل سامِی گفت: «همهی خارجیهایی که مشارکت داشتند باید در برابر دادگاه حاضر شوند، نباید هیچ استثنایی وجود داشته باشد. مادلن آلبرایت، مارگارت تاچر، هنری کیسینجر، جیمی کارتر، رونالد ریگان و جرج بوش… ما از این افراد دعوت میکنیم تا بتوانند به دنیا بگویند که چرا از خمرهای سرخ حمایت کردند.»
جان پیلگر: چگونه تاچر دست کمک به پل پت داد. نیو استیتسمن، ۱۷ آوریل ۲۰۰۰. همچنین: قصاب کامبوج قصد دارد نقش تاچر را افشا کند. گاردین، ۹ ژانویه ۲۰۰۰
John Pilger: How Thatcher gave Pol Pot a hand. New Statesman, 17. April 2000. Sowie: Butcher of Cambodia set to expose Thatcher’s role. The Guardian, 9. Januar 2000.
۳۶۸. تنها کنگ گک اییو، معروف به دوک، به جنایاتش اعتراف کرد. او در سال ۲۰۱۰ به خاطر دست داشتن در کشتار دستکم ۱۴۰۰۰ انسان در زندان اس۲۱ مجرم شناخته شده و به حبس ابد محکوم شد. این حکم تاریخی بود زیرا نخستین محکومیت یکی از اعضای رده بالای دیکتاتوری کمونیستی بیش از ۳۰ سال پس از حکمرانی وحشت خمرهای سرخ بود.
ارباب سیاهچال دوک حبس ابد گرفت. اشپیگل آنلاین، ۳ فوریه ۲۰۱۲
Kerkermeister Duch bekommt lebenslänglich. Spiegel Online, 3. Februar 2012.