پینویسهای قسمت دهم «امپراتوری USA» نوشتهی دانیله گانزر که در پادکست بیبلیوکست منتشر شده است و میتوانید آن را از اینجا بشنوید:
۱۳۶. «لیلیوکالانی برای بسیاری از مردم هاوایی شخصیتی نمادین است. او نخستین ملکهی حکمران بود، برای استقلال و حفظ فرهنگ هاوایی مبارزه کرد، برای آزادی زنان و دختران تلاشهای بسیار کرد و بیش از ۲۰۰ ترانه سرود.» اینها را روزنامهی فرانکفورتر آلگماینه نوشته است. لیلیوکالانی محبوبترین حکمران هاوایی بود اما به دست آمریکا سرنگون شد.
برند اشتاینله: بهشت گمشده. فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ، ۱ دسامبر ۲۰۱۷
Bernd Steinle: Paradise lost. Frankfurter Allgemeine Zeitung, 1. Dezember 2017.
۱۳۷. رئیس جمهور کلیولند که پیش از ورود به کاخ سفید در ایالت نیویورک کلانتر بود، جان استیونز، دیپلماتی را که در این کودتا دست داشت، برکنار کرد. چنان که رئیس جمهور کیلولند ابراز داشت: «بی عدالتی بزرگی رخ داده. چون حقوق افراد آسیب دیده پایمال شده است، باید تلاش کنیم که پادشاهی در هاوایی بار دیگر بر پا شود.»
برایان لندرس: امپراتوریهای دور از هم: تاریخ امپریالیسم آمریکا و روسیه (پگاسوس بوکس ۲۰۱۱)، ص.۲۸۶
Brian Landers: Empires Apart: A History of American and Russian Imperialism (Pegasus Books 2011), S. 286.
۱۳۸. شرکت دول Dole که دفتر مرکزیاش در کالیفرنیا است، هنوز وجود دارد و یکی از بزرگترین تأمین کنندگان موز و آناناس به شمار میآید، که در کشتزارهایی در آمریکای لاتین، تایلند، فیلیپین و هاوایی به عمل میآیند و به شکل کنسرو به فروش میرسند. مدام اتهاماتی مطرح میشوند که شرکت کارگران کشتزارها را استثمار و سموم خطرناک گیاهی استفاده میکند.
کلاوس ورنر: کتاب سیاه جدید شرکتهای صاحب برند. دسیسههای کنسرنهای جهانی (دویتیکه ۲۰۰۴)، ص.۳۰۲
Klaus Werner: Das neue Schwarzbuch Markenfirmen. Die Machenschaften der Weltkonzerne (Deuticke 2004), S. 302.
۱۳۹. پس از آنکه علیه قدرت استعماری اسپانیا اعلان جنگ کرد، ایالات متحده نه فقط در کوبا و پورتوریکو، بلکه در فیلیپین، آن سوی اقیانوس آرام نیز میجنگید. از این رو هاوایی به عنوان یک پایگاه نظامی آمریکا غیر قابل صرف نظر شد. مککینلی میگفت: «ما به هاوایی نیاز داریم، همان اندازه که به کالیفرنیا نیاز داریم، حتی شاید بیشتر. این سرنوشت مشهود (مانیفست دستینی) ماست.» رئیس جمهور با ایمانی راسخ ادعا میکرد که ایالات متحده رسالتی الهی برای توسعهطلبی برعهده دارد، تا به باقی جهان شیوهی زندگی یک جامعهی آزاد و خدامحور را نشان دهد.
بنجامین بید: جنگ ۱۸۹۸ و مداخلات ایالات متحده از ۱۸۹۸ تا ۱۹۳۴ (تیلور و فرانسیس ۱۹۹۴)، ص.۲۲۶
Benjamin Beede: The War of 1898 and US Interventions 1898 – 1934 (Taylor and Francis 1994), S. 226.
۱۴۰. تنها پس از جنگ جهانی دوم بود که هاوایی در ۱۹۵۹ به عنوان پنجاهمین ایالت با دیگر ایالات آمریکا ادغام شد. بیعدالتیهایی که در نتیجهی کودتا و الحاق بر پادشاهی هاوایی روا داشته شد، مدتها یک تابو باقی ماند. تازه در ۲۳ نوامبر ۱۹۹۳ بود که بیل کلینتون، رئیس جمهور وقت آمریکا، قطعنامهای را به امضا رساند که در آن کنگرهی آمریکا «برای ساقط کردن پادشاهی هاوایی» و همچنین «برای سلب حق تعیین سرنوشت مردم هاوایی» طلب بخشش میکرد.
برند اشتاینله: بهشت گمشده. فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ، ۱ دسامبر ۲۰۱۷
Bernd Steinle: Paradise lost. Frankfurter Allgemeine Zeitung, 1. Dezember 2017.
۱۴۱. مانیل، پایتخت فیلیپین، در فاصلهی ۱۳۰۰۰ کیلومتری واشنگتن قرار دارد. ولی برای رئیس جمهور امپریالیست ایالات متحده هیچ فاصلهای زیاده دور نبود. او دریاسالار آمریکایی جورج دووی را به جنگ اعزام کرد، که در ۱ می ۱۸۹۸ در خلیج مانیل موفق شد ظرف شش ساعت کل ناوگان اسپانیا را در اقیانوس آرام نابود سازد، آن هم تنها با از دست دادن یک ملوان. یک ضدامپریالیست در ایالات متحده در واکنشی مناسب به این واقعه اینگونه نوشت: «دووی مانیل را با قربانی کردن یک مرد و همهی اصولمان تصرف کرد.».
الیور استون و پیتر کوزنیک: تاریخ نانوشتهی آمریکا (اولشتاین ۲۰۱۶)، ص.۱۴
Oliver Stone und Peter Kuznick: Amerikas ungeschriebene Geschichte (Ullstein 2016), S. 14.
۱۴۲. جزیرهی گوام امروزه نیز هنوز مستعمرهی ایالات متحده است. ساکنین گوام شهروندان درجهی دو به شمار میروند و حق شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده را ندارند، نمایندهی این جزایر نیز در مجلس نمایندگان آمریکا فاقد حق رأی است. ارتش ایالات متحده این جزیره را به طور کامل در اختیار دارد و پایگاه نیروی هوایی آندرسن را بدون توجه به مردم بومی و محیط زیست دایر کرده است.
دیوید واین: بیشتر کشورها مستعمراتشان را رها کردهاند. چرا آمریکا چنین نکرده است؟ واشنگتن پست، ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۷
David Vine: Most countries have given up their colonies. Why hasn’t America? Washington Post, 28. September 2017.
۱۴۳. هنری ون دایک، یکی از اعضای انجمن ضد امپریالیستی به اعتراض گفت: «حتی از هر ۵۰۰ آمریکایی هم تا چند ماه پیش یک نفر نمیدانست فیلیپین چیست یا کجاست. چگونه میتوانیم اصولی را که پدرانمان برایشان جنگیدند و جان باختند به این راحتی زیر پا بگذاریم؟» فعالان صلح متذکر میشدند که در جنبش استقلال آمریکا این موضوع مورد تأکید قرار میگرفت که حکومتها «قدرت اعمال خشونت مشروعشان را از کسانی که بر آنها حکومت میکنند» به دست میآورند، اما حالا آمریکا دقیقاً همین اصل را درکوبا، پورتوریکو، گوام و فیلیپین نقض میکند. ون دایک هشدار داد: «وقتی امپریالیسم از در وارد شود، دمکراسی از پنجره بیرون انداخته میشود. دمکراسی امپریالیستی ترکیبی ناممکن است، مانند دین خداناباورانه یا سیاهِ سفید.»
موری پولنر: نوشتههای ضدجنگ آمریکایی از ۱۸۱۲ تا امروز (بیسیک بوکس ۲۰۰۸)، ص.۱۱۲
Murray Polner: American Antiwar Writing from 1812 to Now (Basic Books 2008), S. 112.
۱۴۴. ولی فیلیپینیها قصد تسلیم شدن نداشتند و به رهبری امیلیو آگوینالدو در فوریه ۱۸۹۹ دست به شورش زدند. رئیس جمهور مککینلی به ارتش آمریکا دستور داد تا شورش را سرکوب کرده و فیلیپینیها را مسیحی کنند. «حقوق بدیهی» تبیین شده در بیانیهی استقلال آمریکا در ۱۷۷۶، از جمله حق حیات، آزادی و جستجوی خوشبختی، شامل حال فیلیپینیها نمیشد. سفیدپوستان آمریکایی مردمان فیلیپین را انسانهایی پست میشمردند. ویلیام تفت، فرماندار فیلیپین، از شورشیان به عنوان «برادر کوچولوهای قهوهایمان» یاد میکرد.
الیور استون و پیتر کوزنیک: تاریخ نانوشتهی آمریکا (اولشتاین ۲۰۱۶)، ص.۱۵
Oliver Stone und Peter Kuznick: Amerikas ungeschriebene Geschichte (Ullstein 2016), S. 15.
۱۴۵. جنگ وحشیانه میان فیلیپین و آمریکا از ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۲ به طول انجامید و با سرکوب جنبش استقلال فیلیپین به پایان رسید. بیش از ۲۰۰۰۰ مبارز فیلیپینی و ۴۰۰۰ سرباز آمریکایی کشته شدند. علاوه بر این ۲۰۰۰۰۰ غیرنظامی فیلیپینی جان باختند، بسیاری از آنها در اثر وبا.
الیور استون و پیتر کوزنیک: تاریخ نانوشتهی آمریکا (اولشتاین ۲۰۱۶)، ص.۱۵
Oliver Stone und Peter Kuznick: Amerikas ungeschriebene Geschichte (Ullstein 2016), S. 15.
۱۴۶. در نوامبر ۱۹۰۱ روزنامهی فیلادلفیا لجر دربارهی جنگ چنین نوشت: «جنگ کنونی صحنهی اپرایی عاری از خون نیست، مردان ما بیرحم هستند، آنها مردان، زنان، کودکان، اسرا، تحریککنندگان فعال و افراد مظنون را، از ده سال به بالا کشتهاند. پسزمینهی این، این تفکر است که فیلیپینیها چندان بالاتر از سگها نیستند… سربازان ما آب شور به حلق مردان پمپ کردهاند تا به حرفشان بیاورند، افرادی را که بدون درگیری و با گذاشتن دستها بر روی سر تسلیم شده بودند دستگیر و یک ساعت بعد، بدون کمترین مدرکی بر دست داشتن آنان در تحریک شورشیها، روی پلها تیربارانشان کرده، سپس اجسادشان را به آب انداختهاند تا کسانی را که جنازههاشان را پیدا میکنند بترسانند.»
منصور خان: تاریخ سری جنگهای آمریکا (گرابرت ۲۰۰۳)، ص.۱۰۴
Mansur Khan: Die geheime Geschichte der amerikanischen Kriege (Grabert 2003), S. 104.
۱۴۷. برایان خردمندانه هشدار داد: «کسانی که میخواهند ملت ما راه امپراتوری شدن را در پیش گیرد، باید نه تنها تأثیر امپریالیسم بر فیلیپینیها، بلکه تأثیرش بر ملت خودمان را نیز در نظر بگیرند… نمیتوانیم اصل حکمرانی مستقل را برای فیلیپینیها نقض کنیم، بدون آنکه آن را با این کار در کشور خودمان تضعیف کنیم.» اما هشدار برایان نادیده گرفته شد.
موری پولنر: نوشتههای ضدجنگ آمریکایی از ۱۸۱۲ تا امروز (بیسیک بوکس ۲۰۰۸)، ص.۱۰۳
Murray Polner: American Antiwar Writing from 1812 to Now (Basic Books 2008), S. 103.
۱۴۸. با به قدرت رسیدن معاون رئیس جمهور، تئودور روزولت، سکان به دست امپریالیستی رادیکالتر افتاد که سیاستهای توسعهطلبانهی مککینلی را ادامه داد. آلبرت بِوِریج، سناتور جمهوریخواه ایالت ایندیانا گفت: «ما نقش خود را در رسالت نژادمان، که مورد حمایت خداوند است، برای متمدن ساختن زمین ایفا خواهیم کرد. برای محصولاتمان کجا مصرف کننده پیدا خواهیم کرد؟ فیلیپن پایگاهی بر در دروازهی شرق در اختیارمان میگذارد.»
برنارد وایسبرگر: تاریخ حیات ایالات متحده، ج.۸: ۱۸۹۰-۱۹۰۱ (تایم ۱۹۶۴)، ص.۱۳۸
Bernard Weisberger: The Life History of the United States, Vol.8: 1890–1901 (Time 1964) S. 138.
۱۴۹. سرباز باتلر ابتدا در کوبا جنگید و سپس در ۱۸۹۹ با ۱۸ سال سن با درجهی افسری به فیلیپین اعزام شد. او در نخستین مأموریت جنگی خود رهبری ۳۰۰ سرباز آمریکایی را در سرکوب شورشیان بر عهده داشت. بعدتر نیز در چین، مکزیک، هائیتی و کشورهای دیگری برای ایالات متحده جنگید و در طول دوران فعالیت نظامی خود دو بار مدال افتخار، بالاترین نشان نظامی در دولت آمریکا را دریافت نمود. باتلر با درجهی سرلشکری در سال ۱۹۳۱ از خدمت در نیروی دریایی کنارهگیری کرد.
هانس اشمیت: تفنگدار تکرو: ژنرال اسمدلی دی. باتلر و تناقضات تاریخ نظامی آمریکا (انتشارات دانشگاهی کنتاکی ۱۹۹۸)
Hans Schmidt: Maverick Marine: General Smedley D. Butler and the Contradictions of American Military History (University Press of Kentucky 1998).
۱۵۰. سرمایهگذاران در ایالات متحده همواره به دنبال سود بیشتر هستند، طمع انگیزهی آنهاست، اینها را باتلر میدانست. «مشکل آمریکا این است که وقتی دلار اینجا در کشور خودمان تنها شش درصد سود میکند، ناآرام شده و به آن سوی آبها میرود تا صد درصد سود کند. در ادامه پرچم به دنبال دلار میرود و سربازان به دنبال پرچم.»
اسمدلی باتلر: جنگ یک هیاهوست (فرال هاوس ۲۰۰۳)، ص.۲۳
Smedley Butler: War is a Racket (Feral House 2003), S. 23.
۱۵۱. باتلر به یاد میآورد: «از ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۲ من در پاکسازی نیکاراگوئه برای بانک بینالمللی براون برادرز مشارکت داشتم. در ۱۹۱۶ به سلاطین آمریکایی شکر در جمهوری دومینیکن خدمت کردم. در چین من کمک کردم تا اطمینان حاصل کنیم که استاندارد اویل بدون کوچکترین مزاحمتی به تجارت خود ادامه میدهد. در طی این سالها، آنطور که پسرها در اتاقهای پشتی میگویند، من یک دار و دستهی درست و حسابی تبهکاری را اداره میکردم. به گذشته که نگاه میکنم، به گمانم حتی میتوانستم چند راهنمایی هم به ال کاپون بدهم. او فقط یک بار توانست دار و دستهای را در سه منطقه بچرخاند. من در سه قاره فعال بودم.»
الیور استون و پیتر کوزنیک: تاریخ نانوشتهی آمریکا (اولشتاین ۲۰۱۶)، ص.۱۸
Oliver Stone und Peter Kuznick: Amerikas ungeschriebene Geschichte (Ullstein 2016), S. 18.
۱۵۲. علاوه بر این باید در ایالات متحده پیش از هر جنگ یک همهپرسی برگزار میشد. در این همهپرسی، بر مبنای پیشنهادی عاقلانه، نه رئیس جمهور، نه سناتورها و نمایندگان کنگره و نه رؤسای مسن و اغلب فرتوت بانکها و صاحبان کنسرنهای بزرگ تسلیحاتی اجازهی شرکت نداشتند. همینطور خبرنگاران، که هیچکدامشان خود هرگز در جنگ شرکت نمیکنند. بنا بر خواستهی باتلر تنها کسانی باید دربارهی جنگها حق تصمیمگیری داشته باشند «که به این جنگها فراخوانده شده و به نام کشورشان جانشان را به خطر میاندازند. آنها باید این امتیاز را داشته باشند که رأی بدهند و تصمیم بگیرند که آیا ملت به جنگ خواهد رفت یا نه.» در چنین شرایطی، پیشبینی معقول باتلر چنین بود، جنگها به سرعت به پایان میرسیدند. پیشنهاد هوشمندانه و خردمندانهی او هرگز به کار بسته نشد.
اسمدلی باتلر: جنگ یک هیاهوست (فرال هاوس ۲۰۰۳)، ص.۴۰ و ۴۱
Smedley Butler: War is a Racket (Feral House 2003), S. 40 und 41.