پینویسهای قسمت ششم «امپراتوری USA» نوشتهی دانیله گانزر که در پادکست بیبلیوکست منتشر شده است و میتوانید آن را از اینجا بشنوید:
۷۸. نوام چامسکی، روشنفکر تأثیرگذار آمریکایی این چهار میلیون کشته را «گناه نخستین جامعهی آمریکایی» میداند. دربارهی این گناه نخستین در ایالات متحده تا امروز از شدت شرمساری تنها به ندرت سخن گفته میشود.
نوام چامسکی: مرثیه (اولشتاین ۲۰۱۹)، ص.۲۰
Noam Chomsky: Requiem (Ullstein 2019), S. 20.
۷۹. کلمب تا پایان عمرش به اشتباه گمان میکرد که در هند پهلو گرفته است. دریانوردان اروپایی اقوام گونهگون بومی آمریکای شمالی را، که امروزه به انگلیسی نِیتیو امریکن یا امریکن ایندیَن نامیده میشوند، به همین دلیل ایندیَن، هندی، خواندند.
رابرت فوسون: کتاب یادداشتهای کریستوف کلمب. اصل نوشتههای کاشف بزرگ (انتشارات گوستاو لوبه ۱۹۸۹)
Robert Fuson: Das Logbuch des Christoph Kolumbus. Die authentischen Aufzeichnungen des großen Entdeckers (Gustav Lübbe Verlag 1989).
۸۰. آمریگو وسپوچی این جهان تازه را با چشمان یک اروپایی میدید و به مناطق نوشناخته نامهای ابداعی داد، مانند «ونزوئلا»، یعنی ونیز کوچک، چرا که آبسراهای بر ساحل بنا شدهی مردمان بومی او را به یاد شهر ایتالیایی ونیز میانداخت. نقشههای ترسیم شده از سوی آمریگو وسپوچی بسیار دقیق بودند. به همین دلیل در اروپا قارهی جدید را از آن پس به افتخار او «آمریکا» نامیدند.
فلیپه فرناندز-آرمستو: آمریگو. مردی که نامش را به آمریکا داد (وایدنفلد و نیکولسون ۲۰۰۶)
Felipe Fernández-Armesto: Amerigo. The man who gave his name to America (Weidenfeld & Nicolson 2006).
۸۱. سرخپوستها سازگاری یافته با طبیعتی فراخ میزیستند و از رودخانهها و دریاچهها ماهی میگرفتند. بسیاری قبایل اعتقاد داشتند که طبیعت زیستگاه موجودات مقدسی نادیدنی است و انسان زمین را نه میتواند مالک شود و نه بفروشد. از آلودگی زیست محیطی آن زمان در آمریکای شمالی خبری نبود.
اعداد از: برند اشتوفر: تاریخ ایالات متحدهی آمریکا. از نخستین مستعمره تا امروز (تسه.ها.بک ۲۰۱۷)، ص.۵۷
Zahlen aus: Bernd Stöver: Geschichte der USA. Von der ersten Kolonie bis zur Gegenwart (C. H. Beck 2017), S. 57.
۸۲. در قیام بزرگ پواتانها، که انگلیسیها آن را «کشتار بزرگ» میخوانند، پواتانها در ۱۶۲۲ به جیمزتاون یورش برده و ۳۴۷ تن از ۱۲۰۰ استعمارگر را کشتند. انگلیسیها دست به تلافی زدند و تا پایان جنگ پواتان در ۱۶۴۶ قبیلهی پواتان را تقریباً به کلی نابود کردند. جان به در بردگان آواره شده و ملزم به پرداخت خراج به ویرجینیا در قالب پوست شدند. برای پواتانها مواجهه با انگلیسیها به یک فاجعه انجامید.
جیمز هورن: فتح بهشت. مالکیت و سلطه در ویرجینیای اولیه. در: رابرت اپلباوم (گردآور): تصور یک امپراتوری انگلیسی. جیمزتاون و شکلگیری جهان شمال آتلانتیک (انتشارات دانشگاه پنسیلوانیا ۲۰۰۵)
James Horn: The Conquest of Eden. Possession and Dominion in Early Virginia. In: Robert Appelbaum (Hrsg.): Envisioning an English Empire. Jamestown and the Making of the North Atlantic World (University of Pennsylvania Press 2005).
۸۳. «…به اینها کمبود غذا، گرسنگی، تشنگی، سرما، گرما، رطوبت، وحشت، اضطرار، ناله و گلایه نیز اضافه میشوند… این فلاکت زمانی به اوج میرسد که ناچار باید ۲ تا ۳ روز و شب در برابر طوفانی دوام بیاورند که همه گمان میکنند کشتی و سرنشینانش را به قعر دریا خواهد فرستاد.»
برند اشتوفر: تاریخ ایالات متحدهی آمریکا (تسه.ها.بک ۲۰۱۷)، ص.۳۶
Bernd Stöver: Geschichte der USA (C. H. Beck 2017), S. 36.
۸۴. مانند بسیاری دیگر از میهنپرستان جرج واشنگتن نیز روابط نزدیکی با انگلستان داشت. او نیز مانند پدرش در مستعمرهی ویرجینیا به دنیا آمده بود، ولی پدر پدربزرگش یک انگلیسی اهل اسکس در شمال شرق لندن بود.
برند اشتوفر: تاریخ ایالات متحدهی آمریکا (تسه.ها.بک ۲۰۱۷)، ص.۹۵
Bernd Stöver: Geschichte der USA (C. H. Beck 2017), S. 95.
۸۵. ایالات متحده بر پایهی ارزشهایی والا شکل گرفت. جنبش صلح امروز هم همچنان بر مبنای اعلامیهی استقلال و اصل بنیادین خانوادهی بشری عمل میکند، که در کنه خود میگوید که زندگی مقدس است.
وینسنت ویلسون: کتاب اسناد بزرگ آمریکا (دانلی و پسران ۱۹۹۸)، ص.۱۵
Vincent Wilson: The Book of Great American Documents (Donnelley & Sons 1998), S. 15.
۸۶. باید به خاطر داشت که ارزشهای اعلام شده در بیانیهی استقلال حتی در خود آن زمان هم به کار بسته نشدند، زیرا ساکنان سیزده مستعمره همزمان برده داشتند و برای بردهها به هیچ عنوان حقوق برابر با خود، یا حتی آزادی قائل نبودند. علاوه بر این سرخپوستان را نیز بخشی از خانوادهی بشری به شمار نمیآوردند و هرگز حق زندگی آنها را مراعات نکردند. مهاجران حتی زنان خود را با مردان برابر نمیدیدند. تازه در سال ۱۹۲۰ در ایالات متحده حق رأی زنان به رسمیت شناخته شد. تنها در برابر امپراتوری بریتانیا بود که آنها معیاری متفاوت به کار گرفته و خواهان آن بودند که هر حکومتی از آزادی فرد و حق زندگیاش حفاظت کند.
مانفرد برگ: تاریخ ایالات متحدهی آمریکا (انتشارات اولدنبورگ ۲۰۱۳)، ص.۱
Manfred Berg: Geschichte der USA (Oldenburg Verlag 2013), S. 1.
۸۷. «…اما وقتی که زنجیرهای طولانی از بدرفتاری و دخالت همراه با خشونت که بر گروهی روا داشته میشود، به چنان ابعادی برسد که به خودکامگی شبیه شود، آن گاه حق آن گروه، بل وظیفهی آن گروه است که چنین حکومتی را سرنگون کرده و برای امنیت آیندهاش ضامنان جدیدی بیابد.»
وینسنت ویلسون: کتاب اسناد بزرگ آمریکا (دانلی و پسران ۱۹۹۸)، ص.۱۵
Vincent Wilson: The Book of Great American Documents (Donnelley & Sons 1998), S. 15.