پینویسهای قسمت ششم «ابرقدرت ریاکار» نوشتهی میشائیل لودرس که در پادکست بیبلیوکست منتشر شده است و میتوانید آن را از اینجا بشنوید:
۱۹… حالا هر گروه قابل تصوری به دنبال «این حق راه می افتد که به شکل برابر – و گاهی بیش از برابر – در تصمیمگیریهایی که به آنها مربوط میشود مشارکت داشته باشند.» ولی این مایهی نگرانی است – از دید نویسندگان مقاله که به وضوح منافع ثروتمندان و قدرتمندان را نمایندگی میکنند، از جمله کنسرنها، بانکدارها و سردمداران دنیای تجارت.
مایکل کروزیر، ساموئل پی. هانتینگتون، جوجی واتاناکی: بحران دمکراسی، نیویورک ۱۹۷۵
۲۰… فهرست اعضای این کمیسیون بیش از ۱۰۰ نفره شبیه یک کتاب مرجع اعلام متنفذین بازارهای مالی و صاحبان قدرت سیاسی است. به عنوان مثال چند تا از نمایندگان آلمان اینها هستند: یورگن فیچن، رئیس سابق هیأت مدیرهی دویچه بانک، کلاوس-دیتر فرانکنبرگر، رئیس بخش سیاست خارجی روزنامهی فرانکفورتر آلگماینه، زیگمار گابریل (از حزب SPD)، وزیر امور خارجهی اسبق (و از ۲۰۲۰ عضو شورای نظارت دویچه بانک – به هر حال یکدیگر را میشناسند) و همزمان رئیس آتلانتیک بروکه، ولفگانگ ایشینگر، مدیر کنفرانس امنیتی مونیخ، جو کهزر، تا ابتدای ۲۰۲۱ رئیس هیأت مدیرهی زیمنس آ گ، الکساندر لامبسدورف، جانشین رئیس فراکسیون لیبرالها FDP در بوندستاگ، مسئول سیاست خارجی فراکسیون. در میان احزاب سیاسی اما بیشترین نماینده را اتحادیهی دمکرات مسیحی CDU دارد. رئیس «منطقهی اروپا» در کمیسیون هم یک آشنای قدیمی است: ژان-کلود تریشه فرانسوی، از ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ رئیس بانک مرکزی اروپا که مرکزش در فرانکفورت است.
قس. TC-MEMBERSHIP-LIST-JANUARY-2020.PDF
۲۱… متخصص علوم سیاسی بریتانیایی، استفن گیل، اهداف کمیسیون سه جانبه را اینطور شرح میدهد: «سهجانبهگرایی خود را پروژهای تعریف میکند برای ایجاد یک اتحاد ارگانیک (یا نسبتا پایدار) میان بزرگترین حکومتهای سرمایهداری با هدف پیشبرد (یا حفظ) شکلی پایدار از نظم جهانی که با حاکمیت منافعشان همخوانی داشته باشد.»
استفن گیل: هژمونی آمریکا و کمیسیون سه جانبه، کمبریج ۱۹۹۲، ص. ۱
Stephen Gill: American Hegemony and the Trilateral Commission, Cambridge 1992, S. 1
۲۲… رودولف اشتورمبرگر، جامعهشناس رسانه، در همپیمانی اقتصاد و سیاست، آنگونه که در سطح چنین شبکههای نخبگانی رخ میدهد، «گرایشهایی به نو فئودالیسازی» میبیند. «یعنی در کنار ساختارهای رسمی، … ساختارهای دمکراتیک…، ساختارهای غیررسمی قدرت بیشتر و بیشتری به دست میآورند. و نخبگان، این نخبگان خودخوانده که بر صدر نشستهاند، جمعشان را مدام بستهتر میکنند.»
۲۳… کاربرد عملی فیلتر چهارم مدل پروپاگاندا را میتوان به عنوان مثال در بایریشر روندفونک دید: «فراماسونها، ایلومیناتی، فرازمینیها – قدرتهایی که در پس پرده بر جهان حکومت میکنند؟ هر روز انسانهای بیشتری چنین تئوریهای توطئهای را بیشتر از خبررسانی جدی باور میکنند. روندی خطرناک.»
نقل قول از https://www.br.de/sogehtmedien/stimmt-das/wilde-theorien/index.html
۲۴… ولی چنین تئوریهای توطئهای خطرناک هستند زیرا: «میتوانند نشان دهندهی تفکرات یهودستیزانه یا ضد تکثرگرایی باشند و به رادیکال شدن میانجامند.»
https://www.lpb-bw.de/verschwoerungstheorien
۲۵… اووه کروگر، متخصص علوم رسانه، موضوع را اینگونه میبیند: «در واقع مشکل این شبکههای ترنس آتلانتیکی در محافل نخبگانی اصلا فساد و خودفروختگی احتمالی خبرنگاران نیست – حتی وقتی که این برداشت در مخاطبان میتواند به وجود آمده و اعتمادشان را از بین ببرد. مشکل اصلی جای دیگریست. وقتی که در جایگاههای تصمیمگیری در دفاتر تحریریهی آلمانی ترنس آتلانتیکیها نشستهاند ولی بخش بزرگی از مخاطبین منتقد آمریکا و ناتو هستند، آن وقت احتمالا در جریان اصلی جای نمایندگانی خالی میماند که باید در سطح خبرنگاری حرفهای دیدگاههای جایگزین را نمایندگی و بیان کنند تا بررسی شوند.»
اووه کروگر: جریان اصلی. چرا دیگر به رسانهها اعتماد نداریم، مونیخ ۲۰۱۶، ص. ۱۰۲
Uwe Krüger: Mainstream. Warum wir den Medien nicht mehr trauen, München 2016, S. 102
۲۶… نگاهی به هزینههای نظامی مدام رو به افزایش واشنگتن شکی باقی نمیگذارد که ایالات متحده همچنان خود را به عنوان یک هژمون میبیند.
قس. به عنوان مثال https://www.sipri.org/yearbook/2020
۲۷… این مقاله با عنوان امن کردن جهان برای کمونیسم، تسویه حسابی متعصبانه با کمونیسم شوروی و عذرخواهان بابت جنگ ویتنام بود که به شکل غیرمستقیم به افسانهی خنجر از پشت دامن میزد: آمریکاییها میتوانستند در آن پیروز شوند اگر بیکفایتی در همهی سطوح و عدم حمایت در داخل مسیر وقایع را تغییر نمیداد. در عوض کمونیستها پیروز شدند – و دقیقا به همین دلیل نباید اجازه داد یک تفکر قدرت بگیرد: دیوی به نام «نو انزواطلبی» که به مثابه واگذار کردن بازی به دشمنان آزادی است.
نقل قول از https://www.commentarymagazine.com/articles/making-the-world-safe-for-communism/
۲۸… در رسانههای آمریکایی بحثی داغ دربارهی ایدههای پودورتز، که اصطلاح «سندروم ویتنام» از دل آنها به وجود آمد، شکل گرفت. خود پودورتز این سندروم را «بیمیلی بیمارگونه به استفاده از قوای نظامی» تعریف میکند.
نقل قول از نوام چامسکی: کنترل رسانه – چگونه رسانهها ما را فریب میدهند، فرانکفورت آم ماین، ۲۰۱۸، ص. ۳۸
Noam Chomsky: Media Control – Wie die Medien uns manipulieren, Frankfurt am Main 2018, S. 38
۲۹… «ریگان که کنگره را مسئول نتیجهی به دست آمده در ویتنام میدانست و در سال ۱۹۷۸ درگیریهای آنجا را ٬جنگی طولانی و خونین٬ خوانده بود ٬که دولت ما از برنده شدن در آن سر باز میزد٬، هزینههای نظامی افزایش یافته، حمله به گرانادا و اعزام نیروهای آمریکایی به مناطق بحرانی جهان را به عنوان نشانهای واضح توجیه میکرد – که بر ٬سندروم ویتنام٬ غلبه شده است.»
نقل قول از UPI، تاریخ ۲۸ می ۱۹۸۴: دیدگاه ریگان دربارهی جنگ ویتنام تغییر نمیکند
۳۰… چنان که لس آنجلس تایمز نوشت، پیروزی برقآسا بر عراق فراتر از همهی انتظارات بود: «سربازان آمریکایی به عنوان قهرمان به میهنشان بازمیگردند. میهنی که به لطف آنها دیگر از خاطرهی تحقیرکنندهی ویتنام رنج نخواهد برد.»
Los Angeles Times، تاریخ ۲ مارس ۱۹۹۱: ایالات متحده از عذاب ویتنام خلاص میشود
۳۱… این که آیا جنگ عراق سال ۲۰۰۳ هم به غلبه بر «سندروم ویتنام» کمک کرد یا برعکس اشباح گذشته را دوباره بیدار کرد، بحث دیگریست. پودورتز که برای این جنگ هم بر طبل کوفت و سال ۲۰۰۵ هم همچنان درستی و لازم بودنش را تبلیغ میکرد. همهی انتقادها به دروغهای آن زمان از پرده بیرون افتادهای را که ساقط کردن صدام حسین بر اساسشان صورت گرفته بود او نه فقط «بیاساس» بلکه حتی «افترا آمیز» خوانده و رد میکرد.
قس. Commentary، دسامبر ۲۰۰۵: چه کسی دربارهی عراق دروغ میگوید؟
۳۲… پودورتز در این مقاله به صراحت تفاوتی میان کاربرد صلح آمیز و نظامی انرژی اتمی قائل نیست و نوشتهاش را با این جمله به پایان میبرد: «به عنوان یک آمریکایی و یک یهودی از صمیم قلب دعا میکنم که او (جرج دبلیو بوش) این کار را بکند»، منظورش بمباران کردن ایران بود.
قس. Commentary، ژوئن ۲۰۰۷: در دفاع از بمباران ایران
۳۳… مثال بارزی برای این مسأله میتواند رئیس بوندستاگ، ولفگانگ شویبله (CDU) باشد. در سخنرانی پس از مراسم یادمانی که در برلین به مناسبت هفتاد و پنجمین سالگرد آزادسازی آشوویتس در ۲۷ ژانویهی ۲۰۲۰ برگزار شده بود، او از افزایش عملیاتهای برون مرزی بوندسور اعلام حمایت کرد. «ما نمیتوانیم همه چیز را به فرانسویها و آمریکاییها واگذار کنیم.» درسهای گرفته شده از آشوویتس، مشهورتر از همه: دوباره جنگ هرگز، نمیتوانستند استدلالی باشند برای آن که الی الابد «هیچ مشارکتی را نپذیریم». چرا که «ما نمیتوانیم شانه خالی کنیم. اگر قرار است اروپا نقشی قویتر ایفا کند، ما هم باید سهم خود را ادا کنیم. من هم کاملا با آنهگرت کرامپ-کارنباوئر موافقم که طرفدار آن است که ما مسئولیت بیشتری بپذیریم.» رئیس حزب CDU و وزیر دفاع بارها این خواسته را مطرح کرده بود.
قس. Zeit Online، تاریخ ۳۱ ژانویه ۲۰۲۰: ولفگانگ شویبله خواهان عملیاتهای نظامی بیشتر آلمان است
۳۴… وزیر امور خارجه یوشکا فیشر از حزب سبزها برعکس تلاش کرد تا از آشوویتس به عنوان آخرین حربه استفاده کند تا عملیات نظامی خلاف قوانین بین الملل ناتو و بوندسور در سال ۱۹۹۹ در کوزوو را مشروعیت ببخشد: اگر این کار را نکنیم خطر قتل عامی دیگر وجود دارد. این ادعا چیزی بیش از پروپاگاندای جنگ نبود، درست مثل افسانهی «نقشهی نعل اسب»
در این باره به عنوان مثال Das Erste، تاریخ ۱۸ می ۲۰۰۰، Panorama-Bericht: افشاگریهای یک خودی – پروپاگاندای شارپینگ در جنگ کوزوو
۳۵… مسئول حقوق بشر شورای اروپا، آلوارو گیل-روبلز اسپانیایی، در سال ۲۰۰۵ کمپ باندستیل را «نسخهی کوچکتری از گوانتانامو» خواند، چرا که تعداد زیادی افراد مظنون به تروریسم سالها بدون کیفرخواست در آن نگهداری میشدند.
قس. https://www.theguardian.com/world/2009/jan/23/secret-prisons-closure-obama-cia